من بلد نیستم محبتم رو به نزدیکانم نشون بدم از حضورشون کل

من بلد نیستم محبتم رو به نزدیکانم نشون بدم. از حضورشون کلافه می‌شم، از هر حضور مداومی کلافه می‌شم، اما در تنهایی، ساعت‌ها، درواقع تمام دقایقم رو به‌شون فکر می‌کنم و بابت سختی‌ها و تلخی‌هاشون غصه‌دار و پریشان ام.
‏خیلی بده که هرگز نمی‌فهمند من مهم‌ترین نگران‌شون در جهان بوده‌ام.
دیدگاه ها (۲)

یکی از بهترین لحظات زندگیاون لحظست که وارد آشپزخونه میشی و س...

وقتی عصبانی میشم تا مرکز قلب افراد رو با چنگالام میشکافم ولی...

به نظر من خیلی مهمه هر روز با خودمون مرور کنیم،کی‌ بودیم!کجا...

خوبم، خوشم؛ کجام؟ هیچ جا! نیمه شب است یا نزدیک سحر؟ نمی‌دانم...

پارت : ۳۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط