ای یار دوردست که دل میبری هنوز

ای یار دوردست که دل می‌بری هنوز
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز

هر چند خط کشیده بر آیینه‌ات زمان
در چشمم از تمامي خوبان، سری هنوز

سودای دلنشین نخستین و آخرین!
عمرم گذشت و توام در سری هنوز

ای نازنین درخت نخستین گناه من!
از میوه‌های وسوسه بارآوری هنوز

آن سیب‌های راه به پرهیز بسته را
در سایه سار زلف، تو می‌پروری هنوز

با جرعه‌ای ز بوی تو از خویش می‌روم
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز...

#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

رد پای اشک باران  روی گل جا مانده بودکودک نازک دل شب بی تو  ...

‌دلم گرفته، به دلتنگیِ شبانه قسمبه گیسوان سیاه تو روی شانه ق...

‌‎‎‌‎‎‎‌‎بت پرستم نکن اینگونه به سیمای خودتقبله را کج نکنی ب...

🍃ﺍﮔﺮ ﮐﻠﯿﺪ ﻗﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ ، ﻗﻔﻠﺶ ﻧﮑﻦ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ، ﺧﺮ...

ای یاد دوردست که دل می‌بری هنوزچون آتش نهفته به خاکستری هنوز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط