رد پای اشک باران روی گل جا مانده بود
رد پای اشک باران روی گل جا مانده بود
کودک نازک دل شب بی تو تنها مانده بود
شهپر با اقتدار تیز بال آسمان
بر فراز صخره ها و بام دنیا مانده بود
آن شبی که ماه شد مهمان برکه تا سحر
برکه آغوشش به پهنای فلک وا مانده بود
دستهای ملتمس در کاسه ی کاشِ قنوت
خواهش مُهر.ِ اجابت ، خط امضا مانده بود
در سکوت رفتنت دروازه های بغض شهر
چند روزی را پیا پی گنگ و تنها مانده بود
سوز دی نیمه شبی خشکاند ،جان چون گلت
همچنان پردیس خشکیده ، چه زیبا مانده بود...
#خاصترین
🦋❤❤🦋🍷
کودک نازک دل شب بی تو تنها مانده بود
شهپر با اقتدار تیز بال آسمان
بر فراز صخره ها و بام دنیا مانده بود
آن شبی که ماه شد مهمان برکه تا سحر
برکه آغوشش به پهنای فلک وا مانده بود
دستهای ملتمس در کاسه ی کاشِ قنوت
خواهش مُهر.ِ اجابت ، خط امضا مانده بود
در سکوت رفتنت دروازه های بغض شهر
چند روزی را پیا پی گنگ و تنها مانده بود
سوز دی نیمه شبی خشکاند ،جان چون گلت
همچنان پردیس خشکیده ، چه زیبا مانده بود...
#خاصترین
🦋❤❤🦋🍷
۱۱.۰k
۰۷ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.