سناریو
#سناریو
°•○●~ وقتی جلو چشمشون میکشنت*دور ازجون*
~ نامجون :*انقدر تعجب میکنه و تو شوکه که متوجه نمیشه و میره سمت قاتلت و تا حد مرگ میزنتش*
~ جین :*به پلیس خبر میده و بعد از اینکه جسدتو اوردن فقط گریه میکنه*
~ شوگا :*زانو هاش سست میشه و بزور میاد سمتت و اسمتو صدا میزنه*
~ جیهوپ :*جزء گریه کردن کاری نمیتونه بکنه*
~ جیمین :*جسدتو بغل میکنه و بعد از گذشت چند ساعت خاطراتتون یادش میاد*
~ تهیونگ :*بعد از مرگت توی خونه تنها زندگی میکنه و عاشق هیچ کس نشده*
~ جونگکوک :*نمیتونه قبول کنه که مردی ومیخواست یروز جایزه ای که از طرف کمپانی گرفته بود رو با ذوق بهت نشون بده و وقتی وارد خونه میشه تو اونجا نیستی*
°•○●~ وقتی جلو چشمشون میکشنت*دور ازجون*
~ نامجون :*انقدر تعجب میکنه و تو شوکه که متوجه نمیشه و میره سمت قاتلت و تا حد مرگ میزنتش*
~ جین :*به پلیس خبر میده و بعد از اینکه جسدتو اوردن فقط گریه میکنه*
~ شوگا :*زانو هاش سست میشه و بزور میاد سمتت و اسمتو صدا میزنه*
~ جیهوپ :*جزء گریه کردن کاری نمیتونه بکنه*
~ جیمین :*جسدتو بغل میکنه و بعد از گذشت چند ساعت خاطراتتون یادش میاد*
~ تهیونگ :*بعد از مرگت توی خونه تنها زندگی میکنه و عاشق هیچ کس نشده*
~ جونگکوک :*نمیتونه قبول کنه که مردی ومیخواست یروز جایزه ای که از طرف کمپانی گرفته بود رو با ذوق بهت نشون بده و وقتی وارد خونه میشه تو اونجا نیستی*
۸.۰k
۲۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.