شخصی مسجدی ساخت بهلول ازاو پرسید

شخصی مسجدی ساخت بهلول ازاو پرسید :
مسجد رابرای رضای خدا
ساختی یا اینکه بین مردم شناخته شوی؟
شخص پاسخ داد :
معلوم است برای رضای خداوند!
بهلول خواست اخلاص شخص را بیآزماید.
در نیمه های شب بهلول رفت و روی دیوار مسجد نوشت این مسجد را بهلول ساخته است
صبح که مردم برای ادای نماز به مسجد آمدند نوشته روی دیوار را میخواندند و میگفتن خدا خیرش بدهد چه انسان خَیرَِّ
آن شخص طاقت نیاورد و فریاد سر داد ایُّهاالَناسّ بهلول دروغ میگوید!
این مسجد را من ساختم، من از مال خود خرج کردم و شما او را دعای خیر میکنید!
بهلول خندید و پاسخ داد
معامله تو باخلق بوده نه با خالق
بیایید در زندگی خویش با
خدا معامله کنیم نه با چشم مردم


این داستان رو خوندم خوشم اومد گفتم شماهم‌دوسداشتین بخونید
اصل نیت خالصانه اس که خیلی افراد فقط برای اسمش کاری رو انجام میدن
بی ادعا کاری کنید ‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌ ‌‌‌‌
دیدگاه ها (۵۰)

ته ،ته،ته همه ی ناامیدی ها...نداشتن ها،نخواستن ها،نبودن ها،ب...

بابا داشت روزنامه میخوندبچه گفت: بابا بیا بازی!بابا که حوصله...

اگه نقاش بودم برای همتون دل خوش میکشیدم...♥️حال دلتون خوب♥️‌...

در زندگياجازه نده چیزي رنگ خوشیهایت را تار كندشادبودن یک هنر...

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖⁹

بسم الله الرحمن الرحیمپاسخ قسمت اول : کسی که گمان کند مسلما...

باقی تابستان عجیب و محیرالعقول طی می‌شود.ماه گذشته از اینکه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط