پارت
پارت ۳۱
ات فکر کرد که چون عموش مست کرده
حواسش به کارایی که میکنه نیست
و ممکنه یه کارای خطر ناکی بکنه
جونگکوک: عصبیم
ات: چرا
جونگکوک: اون عوضی گفت تو ازش خوشت میاد
ات: کی رو میگی
جونگکوک: نمیتونم بگم
ات: میشه از روم بلند شی
جونگکوک: از من میترسی
ات: چون مستی اره چون ممکنه یه کارایی باهام بکنی
جونگکوک کاملا منظور ات رو از اون کارا متوجه شده بود
جونگکوک: نگران نباش تا وقتی که خودت نخوای باهات کاری نمیکنم
ات: قول میدی
جونگکوک: هوم
جونگکوک: میخوام.. ببوسمت
جونگکوک ات رو میبوسه و بعد چند مین سرشو تو گردن ات فروع میکنه و گردنشو میبوسه
ات فکر کرد که چون عموش مست کرده
حواسش به کارایی که میکنه نیست
و ممکنه یه کارای خطر ناکی بکنه
جونگکوک: عصبیم
ات: چرا
جونگکوک: اون عوضی گفت تو ازش خوشت میاد
ات: کی رو میگی
جونگکوک: نمیتونم بگم
ات: میشه از روم بلند شی
جونگکوک: از من میترسی
ات: چون مستی اره چون ممکنه یه کارایی باهام بکنی
جونگکوک کاملا منظور ات رو از اون کارا متوجه شده بود
جونگکوک: نگران نباش تا وقتی که خودت نخوای باهات کاری نمیکنم
ات: قول میدی
جونگکوک: هوم
جونگکوک: میخوام.. ببوسمت
جونگکوک ات رو میبوسه و بعد چند مین سرشو تو گردن ات فروع میکنه و گردنشو میبوسه
- ۳.۹k
- ۲۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط