پارت
پارت ۳۰
جونگکوک میره و یه بطری مشروب
مورد علاقش رو میگیره و بطری رو سر میکشه
خیلی عصبانی بود
تو سرش اون جمله سونگ هو تکرار میشود
* ات که از من خوشش میاد *
خیلی مست شوده بود
نمیتونست خودشو کنترل کنه
از پله ها رفته بود بالا
و رفت تو اتاق ات
بعد ات رو دید که چراغ اتاق خاموشه
و داره خوراکی میخوره و فیلم میبینه
البته اون تو فیلم یه زن و مرد داشتن هم میبوسیدن
با دیدن فیلم نیشخند زدم
ات با تعجب داشت بهم نگاه میکرد
رفتم نزدیکش شدم
همه خوراکی ها رو کنار زدم
و روش خی. مه زدم
چیبسی که بین دو تا انگشتش بود رو خوردم
جونگکوک: عوم خوشمزه
ات: چیزی شده.... ترس.....
جونگکوک: عوم... اره... سرشو تکون میده....
ات: عمو مستی باید بخوابی من برم اجوما رو صدا کنم
جونگکوک: تو هیچ جا نمیری
جونگکوک میره و یه بطری مشروب
مورد علاقش رو میگیره و بطری رو سر میکشه
خیلی عصبانی بود
تو سرش اون جمله سونگ هو تکرار میشود
* ات که از من خوشش میاد *
خیلی مست شوده بود
نمیتونست خودشو کنترل کنه
از پله ها رفته بود بالا
و رفت تو اتاق ات
بعد ات رو دید که چراغ اتاق خاموشه
و داره خوراکی میخوره و فیلم میبینه
البته اون تو فیلم یه زن و مرد داشتن هم میبوسیدن
با دیدن فیلم نیشخند زدم
ات با تعجب داشت بهم نگاه میکرد
رفتم نزدیکش شدم
همه خوراکی ها رو کنار زدم
و روش خی. مه زدم
چیبسی که بین دو تا انگشتش بود رو خوردم
جونگکوک: عوم خوشمزه
ات: چیزی شده.... ترس.....
جونگکوک: عوم... اره... سرشو تکون میده....
ات: عمو مستی باید بخوابی من برم اجوما رو صدا کنم
جونگکوک: تو هیچ جا نمیری
- ۳.۶k
- ۱۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط