آقا جان

آقا جان.....

عاشقی درد سری بود، نمیدانستیم ،
حاصلش خون جگری بود، نمیدانستیم...

پر گرفتیم، ولی باز به دام افتادیم ،
شرط بی بال وپری بود نمیدانستیم...

آسمان از تو خبر داشت، ولی ما از تو،
سهممان بی خبری بود، نمیدانستیم...

آب وجاروی در خانه مان شاهد بود ،
از تو بر ما گذری بود، نمیدانستیم...

این همه چشم براهی ، نگرانم کرده ،
عاشقی، درد سری بود ، نمیدانستیم...

هیچکس تاب وتب چشم تو را درک نکرد ،
هیچکس اشک شب چشم تورا، درک نکرد...

ما کجا درد کشیدیم به اندازه ی تو...؟
روز وشب گریه ندیدیم، به اندازه ی تو...

منتی بر سر ما هم بگذاری ، بد نیست ،
اندکی چشم براهم بگذاری، بد نیست...

نگرانم که پس از مردن من برگردی ،
پای تابوت، سر بردن من، برگردی...

نکند منتظر مردن مایی آقا ،
منتظرهات،..... بمیرند،... می آیی آقا...؟


من شب جمعه قرار تو دلم میخواهد...
صبح فرداش ، کنار تو ، دلم میخواهد...
عرض کردیم.....، نبودی،...سحر طول کشید....
رفته بودی که بیایی،....چقدر طول کشید.......



#یا_ابا_صالح_المهدی


"التماس دعا"
دیدگاه ها (۳۲)

ذوالفقارت شکل لا با دسته ی کوتاه بود،لا اله آن روز در دستان ...

شب عفو است و محتاج دعایم ،زعمق دل دعایی کن برایم. . . .اگر ا...

دست است دیگر . . . .نترس . . . .!!!دست یک باباست شاید ،که قر...

یه عمر دعا میکردم آقا رو ببینم ،یکشب خواب دیدم . . . .فردای ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

yek tarafe part : 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط