به پایت ریختم اشکی

به پایت ریختم اشکی
و رفتم در گذر از من

ازین ره بر نمی گردم
که چون شمع سحر رفتم

تو رشک آفتابی کی
به دست سایه می آیی

دریغا آخر از کوی
تو با غم همسفر رفتم
دیدگاه ها (۷)

حالت چطوره عشقم منم بغضم زیادهاز بس که این زمونه چشمامو بازی...

هیـــــــــــــس!!Ⓜ ️💙 ســــــاڪـــــت!!یه ڪف مرتب به افتخــ...

.شکستی از جفایت استخوانممه چارده به هجـرت در فغانم #غم دنیا ...

تو باشی در کنارت من بسازم زندگانی رابه حسرت چون گذر کردم به ...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

بهار و خاکستر

بهار و خاکستر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط