تک پارتی از جیهوپ
زینگ زینگ باز این زنگ ساعت خیلی اعصاب خورد کنه ساعت وای دیرم شد ساعت هشت ربع کمه ایوای رفتم دستشویی و کارهای مربوط به خودم رو کردم بعد رفتم یخچالو باز کردم که از شانس بدم هیچی توش نبود ولش وقتی برم مدرسه یچیزی میخورم سریع لباسام رو پوشیدم و آماده شدم رفتم بیرون که دیدم اتبوس حرکت کرده تمام راه رو دنبالش دیدم که به مدرسه رسیدم خیلی خسته بودم
( میخام ا/ت رو معرفی کنم )
همونطور که دیدین من یه دختر خیلی بد شانس هستم من یتیمم مامان بابا ندارم تو خونه ی خیلی کوچیک زندگی میکنم و میرم مدرسه من ۱۸ سالمه و یه آرمیم بایسم هم جیهوپه اون خیلی پسر کیوت و مهربونیه من هم شبیه اونم تا حالا ندیدمش و آرزو دارم برم فن سایت اونا قرق فکر کردن بودم که یک چیزی محکم خورد به سرم آخ
مرانس: آخ بازم این یتیمه رو دیدم حالم به هم خورد للللق
دوستاش:😂😂😂😂😂
ا/ت: مرانس باز از جون من چی میخای برو رد کارت
مرانس: اوه اوه یتیم کوچولوی ما زبون درورده
ا/ت: کیفم رو گرفت و بازش کرد و هرچیزی که توش بود رو ریخت روی زمین و گفت
مرانس: وقتی زنگ خونه خورد وایسا کارت دارم و رفت
ا/ت: وسایلم رو با گریه جم کردم آخه حق من چرا حق باید یتیم باشم حق و رفتم سر کلاسم
( پرش به زمانی که زنگ خورد )
داشتم میرفتم خونه که دیدم مرانس و دارو دستش دارن دنبالم میگردن با ترس قایم شدن حتما میخان کتکم بزنن بدو بدو داشتم میرفتم خونه که سرم به یک شیع سفت برخورد کرد سرم رو اوردم بالا دیدم یک مردیه که ماسک زده.....
( هنوز ادامه دارد )
( میخام ا/ت رو معرفی کنم )
همونطور که دیدین من یه دختر خیلی بد شانس هستم من یتیمم مامان بابا ندارم تو خونه ی خیلی کوچیک زندگی میکنم و میرم مدرسه من ۱۸ سالمه و یه آرمیم بایسم هم جیهوپه اون خیلی پسر کیوت و مهربونیه من هم شبیه اونم تا حالا ندیدمش و آرزو دارم برم فن سایت اونا قرق فکر کردن بودم که یک چیزی محکم خورد به سرم آخ
مرانس: آخ بازم این یتیمه رو دیدم حالم به هم خورد للللق
دوستاش:😂😂😂😂😂
ا/ت: مرانس باز از جون من چی میخای برو رد کارت
مرانس: اوه اوه یتیم کوچولوی ما زبون درورده
ا/ت: کیفم رو گرفت و بازش کرد و هرچیزی که توش بود رو ریخت روی زمین و گفت
مرانس: وقتی زنگ خونه خورد وایسا کارت دارم و رفت
ا/ت: وسایلم رو با گریه جم کردم آخه حق من چرا حق باید یتیم باشم حق و رفتم سر کلاسم
( پرش به زمانی که زنگ خورد )
داشتم میرفتم خونه که دیدم مرانس و دارو دستش دارن دنبالم میگردن با ترس قایم شدن حتما میخان کتکم بزنن بدو بدو داشتم میرفتم خونه که سرم به یک شیع سفت برخورد کرد سرم رو اوردم بالا دیدم یک مردیه که ماسک زده.....
( هنوز ادامه دارد )
۲۶.۴k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.