-دیدار دوباره-
-دیدار دوباره-
پارت 2
اون..اون ی عروسک بود
یعنی میشه بدمش به سنجو؟
عروسک تمیزیه و خیلی هم خوشگله
یعنی مال کیه
سانزو:امیدوارم از دستم ناراحت نشی ولی میخوام تورو بدم به خواهرم
بعد به سمت خونه حرکت کردم
ویو خونه
سانزو:ااوووممم چه بوی خوبی میاد
سنجو:دیروز گفتی گلوت درد میکنه برات سوپ درست کردم
سانزو:ممنون عزیزم
سنجو:اون چیه پشتت قایم کردی؟
سانزو:تولد مبااااررککک آبجییی
سنجو:وااایی خدا عروسک چه خوشگله
سانزو:تولد قبلیت نتونستم چیزی بهت بدم ولی این دفعه برات عروسک خریدم
سنجو:ولی..لازم نبودخودت و اذیت کنی بجاش میتونستیبری خورد و خوراک خونه رو بخری
منم با ی سیس داداش بزرگه خم شدم و دستام و گذاشتم رو شونش و گفتم...
سانزو:تو نگران این چیزا نباش برو و با عروسک جدیدت بازی کن
سنجو:باشه داداشی
بعد رفت رو تخت و شروع کرد بازی با عروسکش
این موضوع که میبینم خوشحاله منم خوشحال میکنه
سنجو کلا دو سه تا عروسک بیشتر نداره و بیشتر وقتش و توی مدرسه میگذرونه
این عروسکه ی جوری عه
یکم عجیبه
انگاری تو تخم چشمات زل زده و داره نگاهت میکنه
پارت 2
اون..اون ی عروسک بود
یعنی میشه بدمش به سنجو؟
عروسک تمیزیه و خیلی هم خوشگله
یعنی مال کیه
سانزو:امیدوارم از دستم ناراحت نشی ولی میخوام تورو بدم به خواهرم
بعد به سمت خونه حرکت کردم
ویو خونه
سانزو:ااوووممم چه بوی خوبی میاد
سنجو:دیروز گفتی گلوت درد میکنه برات سوپ درست کردم
سانزو:ممنون عزیزم
سنجو:اون چیه پشتت قایم کردی؟
سانزو:تولد مبااااررککک آبجییی
سنجو:وااایی خدا عروسک چه خوشگله
سانزو:تولد قبلیت نتونستم چیزی بهت بدم ولی این دفعه برات عروسک خریدم
سنجو:ولی..لازم نبودخودت و اذیت کنی بجاش میتونستیبری خورد و خوراک خونه رو بخری
منم با ی سیس داداش بزرگه خم شدم و دستام و گذاشتم رو شونش و گفتم...
سانزو:تو نگران این چیزا نباش برو و با عروسک جدیدت بازی کن
سنجو:باشه داداشی
بعد رفت رو تخت و شروع کرد بازی با عروسکش
این موضوع که میبینم خوشحاله منم خوشحال میکنه
سنجو کلا دو سه تا عروسک بیشتر نداره و بیشتر وقتش و توی مدرسه میگذرونه
این عروسکه ی جوری عه
یکم عجیبه
انگاری تو تخم چشمات زل زده و داره نگاهت میکنه
۹.۱k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.