به تو که فکر میکنم

به تو که فکر میکنم
در خون من جریان پیدا میکنی
و قلبم هر دقیقه ۸۰ بار
تو را به تمام بدنم پمپاژ میکند
عاشق آن لحظه ام که رگ های مغزم
از تو پر میشود
این موقع است که
دیگر مهم نیست کجا جنگ باشد
دیگر مهم نیست سیل کجا را زیر آب برده است
دیگر هیچ چیز مهم نیست
در این موقع
فقط میخواهم آرام
یک گوشه بنشینم
چشمانم را ببندم
و از تویی که در من جریان داری
نهایت استفاده را ببرم،



#شایان_فلاح
دیدگاه ها (۲)

آمدم با بوسه بیدارش کنم رویم نشد از هوای ِ عشق سرشارش کنم رو...

(این بار صدم بود که امروز باهات تماس میگیرم! ولی ازت هیچ خبر...

پیشانی ام را بوسه زد در خواب هندوییشاید از آن ساعت طلسمم کرد...

#نیکی_فیروزکوهی

ازمایشگاه سرد

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط