فیک
وقتی بین بچه هاش فرق میذاشت
پارت ۷
تقدیم با عشق
سوزی : بی خواب های شبانه گریه های شبانه تو اصلا اینارو دیدی تو اصلا میدونستی تو مدرسه برام قلدری میکنن تو اصلا میدونسی افسردگی دارم و سه ماه مشاور مدرسه بهم میگه بهت بگم بیا من نمیگم با گریه و داد
جونگکوک: سوزی
سوزی : اینا اصلا ذره ای برات اهمیت داشت
جونگکوک: سوزی من بابت همه چی ازن معذرت میخوام لطفا منو ببخش رو دوزانو
ات : سوزی تو اینا رو بهمون نگفتی
سوزی : میگفتم چی عوض میشد
ا ت : خب ما برات کاری میکردیم
سوزی : مثلا چیکار میکردی
ا ت : خب
تهیونگ : سوزی بیا بغلم
سوزی رفت بغل تهیونگ و گریه کرد
تهیونگ : هیششش آورم باش
نامجون، جیمین ،جین ، و... همه اومدن باهم سوزی رو بغل کردن
جونگکوک اومد سوزی رو محکم بغل گرفت و گفت معذرت میخوام پرنسس
پرش زمانی فردا
ویو جونگکوک
با ات رفتیم پرونده مدرسه اش رو گرفتیم و بردیم تو مدرسه ای که سوجی توش بود
سوجی همش غر میزد این چرا اومد مدرسه من
پرش زمانی
۳ ماه بعد
ویو جونگکوک
مثل بقیه روزا منتظر سوزی و سوجی بودیم که سوزی با گریه اومد و رفت اتاقش هول کرده رو به سوجی گفتم چی شد
سوجی : هیچی براش قلدری کردن ناراحت شد
میدونستم قلدر مدرسه سوجی اونم از بودن سوزی ناراحته
جونگکوک : سوجی تو برا سوزی قلدری کردی
سوجی تعجب کرد دیگه مطمعن شدم این براش قلدری کرده
پارت ۷
تقدیم با عشق
سوزی : بی خواب های شبانه گریه های شبانه تو اصلا اینارو دیدی تو اصلا میدونستی تو مدرسه برام قلدری میکنن تو اصلا میدونسی افسردگی دارم و سه ماه مشاور مدرسه بهم میگه بهت بگم بیا من نمیگم با گریه و داد
جونگکوک: سوزی
سوزی : اینا اصلا ذره ای برات اهمیت داشت
جونگکوک: سوزی من بابت همه چی ازن معذرت میخوام لطفا منو ببخش رو دوزانو
ات : سوزی تو اینا رو بهمون نگفتی
سوزی : میگفتم چی عوض میشد
ا ت : خب ما برات کاری میکردیم
سوزی : مثلا چیکار میکردی
ا ت : خب
تهیونگ : سوزی بیا بغلم
سوزی رفت بغل تهیونگ و گریه کرد
تهیونگ : هیششش آورم باش
نامجون، جیمین ،جین ، و... همه اومدن باهم سوزی رو بغل کردن
جونگکوک اومد سوزی رو محکم بغل گرفت و گفت معذرت میخوام پرنسس
پرش زمانی فردا
ویو جونگکوک
با ات رفتیم پرونده مدرسه اش رو گرفتیم و بردیم تو مدرسه ای که سوجی توش بود
سوجی همش غر میزد این چرا اومد مدرسه من
پرش زمانی
۳ ماه بعد
ویو جونگکوک
مثل بقیه روزا منتظر سوزی و سوجی بودیم که سوزی با گریه اومد و رفت اتاقش هول کرده رو به سوجی گفتم چی شد
سوجی : هیچی براش قلدری کردن ناراحت شد
میدونستم قلدر مدرسه سوجی اونم از بودن سوزی ناراحته
جونگکوک : سوجی تو برا سوزی قلدری کردی
سوجی تعجب کرد دیگه مطمعن شدم این براش قلدری کرده
۱۱.۴k
۳۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.