چشمش بگشود و او به چشمم زل زد

چشمش بگشود و او به چشمم زل زد

بر چترسیاه گیسوانم گل زد

با این همه خیز و موج در دل هامان

با عشق به روی این دو دریا پل زد... 




#عاشقانه_های_پاک #عاشقانه #عشق #فکر نو
دیدگاه ها (۲)

بی خواب که می شومشروع می کنم به بافتن گیسوهایمیکی از زیریکی ...

سلیس و ساده بگویم: دلــــــم گرفته برایت !#حسین_منزوی #عاشق...

نسیم از گیسوانت رد شد و باران تو را بوسیدطبیعت سهم خود را از...

هوا چرا همه بوی فراق می دهد امروز...تو تا همیشه گر از من سرِ...

مانده حسرت بر دلم، در زیر باران، باز همدست تو در دست من، در ...

از هزاران یک نفر اهل دل اند # ما بقی تندیسی از آب و گل اندمح...

عشق ( درد بی پایان)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط