با دیدنش چشام پر اشک شد نتونستم جلوی خودمو بگیرم زدم زیر
با دیدنش چشام پر اشک شد نتونستم جلوی خودمو بگیرم زدم زیر گریه یعنی واقعا ؟یعنی بکهیون ازدواج کرده بود؟یعنی واقعا طرفداراشو فرامو کرده بود؟با دیدن حلقه ها و دستبند و هدفونای مشترک و کاملا شبیه به هم ته یون و بکی دیگه از جاهلیت اومدم بیرون یعنی واقعا باورم نمیشد یه عکس طرفداری که 9 ساله که خودشو فدا میکرد یهو نابود بشه باورش سخت بود ولی تونستم با رفتن کریس و لوهان و تاعو کنار بیام ول این یکی دیگه نمیشد رفتم سمت کمدم یه تاب و کت مشکی با شلوار پوشیدم هدفونمو انداختم رو گردنم کتونیامو پوشیدم رفتم بیرون.تقریبا یه دو سالی میشد که از ایران اومده بودم کره واس گرفتن تخصص پزشکی ولی الان تابستون بود و دانشگامون تعطیل بود.رفتم سمت ساختمونی که دو خیابون اونورتر بود زنگو زدم جواب ندادن دوباره زنگرو زدم رومینا آیفونو ورداشت گفت بله؟
_منم.
_اه..سلام تویی ؟بیا بالا..
_جام خوبه تو بیا پایین
_باشه
_چیشده؟
عکسارو نشونش دادم اونم مثل خودم چشماش پر اشک شد رفت اماده شد اومد پایین .
-آهنگارو نوشتی؟
_تقریبا...
یه دو ماهی میشد با کیا و رویا و دنیا و حمیرا و کیرا گروه تشکیل داده بودیم.
گروه A7 چون اخر اسم هممون آ داشت.رفتیم دنبال اونا همون عکس العملای تکراری من و کیا رپ خونی میکردیم و بقیه هم پاپ اجرا می کردن.
_منم.
_اه..سلام تویی ؟بیا بالا..
_جام خوبه تو بیا پایین
_باشه
_چیشده؟
عکسارو نشونش دادم اونم مثل خودم چشماش پر اشک شد رفت اماده شد اومد پایین .
-آهنگارو نوشتی؟
_تقریبا...
یه دو ماهی میشد با کیا و رویا و دنیا و حمیرا و کیرا گروه تشکیل داده بودیم.
گروه A7 چون اخر اسم هممون آ داشت.رفتیم دنبال اونا همون عکس العملای تکراری من و کیا رپ خونی میکردیم و بقیه هم پاپ اجرا می کردن.
۱.۸k
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.