هفتمین عشق

هفتمین عشق
Part51
+کوک
میدونم خیلی درد کشیدی ولی نباید خودتو ببازی به اطرافیانت فکر کن شاید یکی تو زندگیش تنها امیدش تو باشی جونگ کوک
_ولی من خستم
+نمیتونم دلت رو بشکافم و درمانش کنم ولی میتونم بغلت کنم... میخای بغلت کنم؟
_اره... بغلم کن
+محکم بغلش کردم که بغضش ترکید
اشکال نداره خالی کن خودتو هرچی میخای بگو بهت گوش میدم کوک
_........
+بعد مدتی که اروم شد دیدم چیزی نمیگه
بریم تو ماشین
_بریم
+تو بشین من رانندگی میکنم
هیچی نگفت و نشست
رسیدیم عمارت
_چرا میری عمارت خودت
+کوک اون مامانته نباید اینجوری باهاش رفتار کنی
_باشه
+رسیدیم عمارت کوک رفت بالا که یومی و ماری مثل جن اومدن جلوم
که دیدم جیهوپ و نامجون و جین و یونگی هم اینجان
یونا هم همینطور
میا که اصن نبود امروز پیداش شده بود
چتونه؟
میا: مث ادم توضیح بده چی شده که عمارت ایقدر خلوته
+باشه زود توضیح میدم.....


#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۲)

هفتمین عشق Part52 همه اعضا با هم: پشمانمان +اره... حالا من خ...

https://wisgoon.com/bts77bhفالو شه#رمان #فیک #سناریو #واکنشا...

هفتمین عشق Part50 +که دیدم کوک رو تاب نشسته ولی اون تاب مال ...

هفتمین عشق Part49+که کوک یهو پاشد رفت م /ه:کاش میمردم اون رو...

Part10ویو اتبا کسی که دیدم کاملا شوکه شدمآت.. تو توی حرومزاد...

𝚙𝚊𝚛𝚝10چشمام و یکم مالیدم دیدم نه واقعا کوکه که پریدم بغلشآت....

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟔عشق مافیاویو جیمینساعت 7:00 شب هست تا 1:00 ساعت دیگه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط