هفتمین عشق

هفتمین عشق
Part52
همه اعضا با هم: پشمانمان
+اره... حالا من خستمه باید بکپم
عمارت دست شماست و واسه ی فردا میخام محمونی بگیرم خودتون همه چیز رو ردیف کنید
اعضا: چشممممم
+چه حرف گوش کن
رفتم بالا رو تختم دراز کشیدم و سیاهی

روای کوک
_چشامو باز کردم دیدم ساعت ۲ شبه
رفتم بیرون یه لیوان اب بخورم
که چشم خورد به پذیرایی نورش روشن بود
رفتم داخل با چیزی که دیدم پشمام ریخت
همه پسرا و دخترا اون جا بودن
دارین چیکار میکنین؟
نامجون: وایی لو رفتیم
یونا: بروووو بیروننن برناممون رو خراب کردی
شوگا: متاسفم کوک ولی این یه سوپرایزه پس برو بیرون
بیرونش کردم و درم بستم
میا: ن خوشم اومد
شوگا: مخلصیم

_چه مرگشون بود
رفتم اب خوردم و رفتم بالا از کنار اتاق ات رد شدم که صدایی شنیدم رفتم داخل دیدم تو خواب ناله میکنه
رفتم بالا سرش عرق کرده بود عرق های سرد
...
شرط؟ 26 لایک

#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
دیدگاه ها (۱۳)

https://wisgoon.com/bts77bhفالو شه#رمان #فیک #سناریو #واکنشا...

مروارید آبی²Part²⁵یک روز بعد... ویو لانا ساعت چهار عصر بود ا...

هفتمین عشق Part51 +کوک میدونم خیلی درد کشیدی ولی نباید خودتو...

هفتمین عشق Part50 +که دیدم کوک رو تاب نشسته ولی اون تاب مال ...

من و ملاقات با BTSpart«۵»سریع رفتم درسامو خوندم بعدش رفتم یه...

من و ملاقات با BTSpart «2»سرخ شده بودم گفتم : شما کی هستید؟ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط