بیا شبیه دو حبه قند

بیا شبیه دو حبه قند
شانه به شانه
دل به چای بزنیم
آن قدر دور سر هم بگردیم، بگردیم
که ندانیم
این شیرینی
بیشتر از کداممان است.
نترس !
پس ِ این سرگیجه ی تلخ
حل شدنی عاشقانه هست
آخرش هر دو آهسته
از این که تو منی
یا من تو
کف استکان آرام می خندیم
خیال کن وسط دریا گم شده ایم
موج اول من تو را می بوسم
موج دوم تو.
چشم هایت را ببند و محکم بغلم کن
زود باش!
قاشق از راه رسید . . .

#رسول_ادهمی





#خاص
دیدگاه ها (۸)

-در وجود منهزاران زن زندگی میکند یکی شعر میگویدیکی روزنامه ...

💕هر صبح ، چشم می گشایم وآسمان ، مرا به آغوشِ خویش می خوانَد ...

نگذار روزگار به تکرار بگذردامروز هم به حسرت دیدار بگذردشهری ...

دلم یک خانه ی قدیمی میخواهد با شیشه های مثلثی رنگی، که موقع ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط