آغاز دوباره

پارت³
بعد از ناهار کلی با سومی درباره شرکت و اعضا صحبت کردیم، این یه موفقیت بزرگ برای هردومون بود، ما تونستیم بعد از کلی شرکت تو یه کمپانی بزرگ و معروف شروع به کار کنیم و این چیز کمی نیست!

سومی گفته بود که عصر براش چندتا نمونه دکور میفرستن تا برای اتاق کارش انتخاب کنه، برای همینم زود رفت.... ساعت نزدیکای ۷:٠٠ بود و هوا داشت تاریک میشد که یه مسیج رو ایمیلم اومد، متوجه شدم جونگکوکه و فیلمنامه رو فرستاده، همچنین یه تکستم همراهش داده: سلام، اینم از فیلمنامه ◕‿◕ من تو یه قسمتش به مشکل برخوردم! میخوام هیجانی باشه اما نمیدونم چه موضوعی انتخاب کنم... میخوام تا فردا ایده های جدیدتو بیاری تا باهم بتونیم یه پارت هیجانی و جذب کننده بنویسیم؛)
.
.
برای اینکار یه دوساعتی وقت داشتم و بعدش باید میخابیدم، پس شروع به کار کردم و چندتا موضوع نوشتم... سعی کردم شبیه به هم باشن تا بتونیم دونه دونه کنار هم بزاریمشون و یه پارت جذابو درست کنیم....
.
.
.
بلخره کارم تموم شد! ساعت 10:٠٠ شده بود،کارای لازمو کردم و رفتم بخابم...

پایان این پارت:)

لایک، کامنت، فالو... فراموش نشه خوشگلام💜

یه مدت نبودم خواستم کلا برم ولی الان تصمیم گرفتم که بیام، پس بیاین باهم پر انرژی از نو شروع کنیم، حمایتتون خیلی بهم انگیزه میده🙂
دیدگاه ها (۰)

scenario

خب نظرتون چیه سناریو قبلیم خوب بود؟ فردا صب بلند شم چنتا دیگ...

ای وااای صد تاییمون مبارکککک😭😭💗

روحم درد میکنه.. +روحت؟آره روحم.+مگه روحِ آدما هم درد میگیره...

بیب من برمیگردمپارت : 43( جنی) دوسال از فوت جونگکوک گذشته و ...

game of love and hate(part 26)

قهوه تلخ پارت ۳۴گاهی وقت ها حوصلم سر می‌رفت ، یا کتاب خوندن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط