Part{16}
Part{16}
پرش زمانی به فردا ظهر
ا/ت ویو:
اوففف جونگ کوک معلوم نیست کجا رفته اصن این دارک وب که میره کجا هس اصن؟اهه به من چع هر کار دوس داره بکنع(فازت؟) وای حوصلم خیلی سر رفته گوشیم ندارم نمیدونم چی کار کنم...
تصمیم گرفتم یه کم برم تو حیاط که نه باغ عمارت بگردم؛
همینطوری داشتم راه میرفتم که یه چیز پشمالو خورد به پام......اخی یه خرگوش کوچولو سفید پشمالو بود اندازه کف دست بود برش داشتم گذاشتمش تو دستم
_واییییی ببینمت کوچول موچولو
خب تو دیگه برا من شدی منم که اینجا کسی رو ندارم تو شدی دوست من خببب بگو ببینم اسمتو چی بذارم؟؟؟اممممم اهااا اسمتو میزارم بانی...چطوره بانی کوچولو؟
همینطور که تو دستم بود بردمش داخل عمارت
@واییی خدا دخترم این چه قدر بانمکه
_اره اجوما نگاش کن تو حیاط دیدمش
@خب بگو ببینم اسمش چیه
_اسمشو گذاشتم بانی
@ایییییی خدا خیلی گوگولیه
_اره خیلی...
@خیله خب دخترم برو بشین برات یکم خوراکی بیارم
_نه مرسی اجوما زحمت نکش
@نه بابا چه زحمتی تو ام مث دختر نداشتمی
_باش
رفتم نشستم رو کاناپه و فیلم کمدی گذاشتم با کلی خوراکی نشستم خوردم بانی ام انگار زود باهام دوست شده بود تو بغلم خوابیده بود ای ننههههههه...
توی دارک وب کوک ویو:
+ینی چی که اسلحه ها الکین پس شما حروم زاده ها اینجا چه گوهی میخوریدددد(اربده)
*ا...ا..اربا..ب....ب...بخدا....م...ما
+خفه شید از جلو چشمام گم شید تا همتونو نکشتم(اربده)
همشون از ترس رفتن داشتم از عصبانیت میمردم ینی چی که محموله ها قلابی بوده اون از موادا اینم از محموله ها ای خداااااا منو بکش(خدانکنه)
اوففففف با تهیونگ راه افتادیم سمت عمارت کارای قشنگممم تموم شده بود ..
ا/ت ویو:
هنوز داشتم فیلم میدیرم که در عمارت باز شدو کوک و تهیونگ اومدن داخل.....یا خود خدااااا چرا جونگ کوک این شکلیه رگ دستاش زده بود بیرونو عصبی نفس میکشید
_چ...چیزی...ش...شده
+خفه شو دهنتو ببند تا مغرتو نپاشیدم رو زمین(اربده)
با اربده ای که سرم کشید ۶۰ متر پریدم هوا...
&هی جونگ کوک به ا/ت چه ربطی داره چرا عصبانیتتو سر اون خالی میکنی
+انقد طرفداری اونو نکن هاا چیه انقد از ا/ت خوشت اومده
&حرف دهنتو بفهم کوک چی داری میگی
عصبی شدم رفتم زدم در گوش کوک(چه جرئتی)
_ببین من جئون جونگ کوک دفعه اخرت باشه بهم همچین تهمتی میزنی من مث اون دخترای هرزه ی دورو برت نیستم(داد)
+نه بابا چه پرو شدی
_پرو بودم
&بسه دیگه جونگ کوک تو ام برو یه دوش بگیر عصبانیتت کم شه بس کنید
کوک بدون حرفیبا عصبانیت رفت بالا
&به دل نگیر اون عصبی میشه کنترلشو از دست میده
_هع به درک بمیره
&من برم پیشش
_اوهوم...
شرایط پارت بعد:
۲۰ لایک
۱۰ کامنت
(اها بچه ها یادم رفت بگم یه اتفاقی میوفته کوک از ا/ت متنفر میشه....حالا مبینید دیگ)
پرش زمانی به فردا ظهر
ا/ت ویو:
اوففف جونگ کوک معلوم نیست کجا رفته اصن این دارک وب که میره کجا هس اصن؟اهه به من چع هر کار دوس داره بکنع(فازت؟) وای حوصلم خیلی سر رفته گوشیم ندارم نمیدونم چی کار کنم...
تصمیم گرفتم یه کم برم تو حیاط که نه باغ عمارت بگردم؛
همینطوری داشتم راه میرفتم که یه چیز پشمالو خورد به پام......اخی یه خرگوش کوچولو سفید پشمالو بود اندازه کف دست بود برش داشتم گذاشتمش تو دستم
_واییییی ببینمت کوچول موچولو
خب تو دیگه برا من شدی منم که اینجا کسی رو ندارم تو شدی دوست من خببب بگو ببینم اسمتو چی بذارم؟؟؟اممممم اهااا اسمتو میزارم بانی...چطوره بانی کوچولو؟
همینطور که تو دستم بود بردمش داخل عمارت
@واییی خدا دخترم این چه قدر بانمکه
_اره اجوما نگاش کن تو حیاط دیدمش
@خب بگو ببینم اسمش چیه
_اسمشو گذاشتم بانی
@ایییییی خدا خیلی گوگولیه
_اره خیلی...
@خیله خب دخترم برو بشین برات یکم خوراکی بیارم
_نه مرسی اجوما زحمت نکش
@نه بابا چه زحمتی تو ام مث دختر نداشتمی
_باش
رفتم نشستم رو کاناپه و فیلم کمدی گذاشتم با کلی خوراکی نشستم خوردم بانی ام انگار زود باهام دوست شده بود تو بغلم خوابیده بود ای ننههههههه...
توی دارک وب کوک ویو:
+ینی چی که اسلحه ها الکین پس شما حروم زاده ها اینجا چه گوهی میخوریدددد(اربده)
*ا...ا..اربا..ب....ب...بخدا....م...ما
+خفه شید از جلو چشمام گم شید تا همتونو نکشتم(اربده)
همشون از ترس رفتن داشتم از عصبانیت میمردم ینی چی که محموله ها قلابی بوده اون از موادا اینم از محموله ها ای خداااااا منو بکش(خدانکنه)
اوففففف با تهیونگ راه افتادیم سمت عمارت کارای قشنگممم تموم شده بود ..
ا/ت ویو:
هنوز داشتم فیلم میدیرم که در عمارت باز شدو کوک و تهیونگ اومدن داخل.....یا خود خدااااا چرا جونگ کوک این شکلیه رگ دستاش زده بود بیرونو عصبی نفس میکشید
_چ...چیزی...ش...شده
+خفه شو دهنتو ببند تا مغرتو نپاشیدم رو زمین(اربده)
با اربده ای که سرم کشید ۶۰ متر پریدم هوا...
&هی جونگ کوک به ا/ت چه ربطی داره چرا عصبانیتتو سر اون خالی میکنی
+انقد طرفداری اونو نکن هاا چیه انقد از ا/ت خوشت اومده
&حرف دهنتو بفهم کوک چی داری میگی
عصبی شدم رفتم زدم در گوش کوک(چه جرئتی)
_ببین من جئون جونگ کوک دفعه اخرت باشه بهم همچین تهمتی میزنی من مث اون دخترای هرزه ی دورو برت نیستم(داد)
+نه بابا چه پرو شدی
_پرو بودم
&بسه دیگه جونگ کوک تو ام برو یه دوش بگیر عصبانیتت کم شه بس کنید
کوک بدون حرفیبا عصبانیت رفت بالا
&به دل نگیر اون عصبی میشه کنترلشو از دست میده
_هع به درک بمیره
&من برم پیشش
_اوهوم...
شرایط پارت بعد:
۲۰ لایک
۱۰ کامنت
(اها بچه ها یادم رفت بگم یه اتفاقی میوفته کوک از ا/ت متنفر میشه....حالا مبینید دیگ)
۱۶.۰k
۰۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.