ویو ات

ویو ات:
سلام من هستم ۲۳ سالمه و اهل سئولم
وضعیت مالی خوبی دارم پدرم صاحب یکی از بزرگ ترین شرکت های کره است و فردا روز اول دانشگامه به دوستم لونا زنگ زدم
علامت ات+ علامت لونا&
+سلام لونا خوبی
&سلام خر شرکم مرسی
+اوم
&ات چته بنال معلومه یچیت هس
+لونا هس خوبی واسه فردا ندارم
&گوووووه نخور پدسگ تروخدا نفوذ بد نزن فردا خودم بیام دنبالت؟
+اوم
&باشه خوب استراحت کن خله خودمی باشه &بای
+بای
پرش زمانی صبح ساعت شیش پا سدم فرم مدرسمو پوشیدم موهامو که تا پشتم بودو شونه کردم بین مو های مشکیم لایتای رنگی بنفش بود (عکسشونو میزارم)
رفتم پایین که بابامو دیدم(علامت پدر ات @
+سلام اپا
@سلام دختر قشنگم بیا صبحونه بخور (راستی ات وقتی بچه بوده مادرش جولو ات خودکشی کرده)
+رفتم رو صندلی نشستم شروع کردم به خوردن
دو ماه بود که پولم تموم شده بود و درم نمی خواست به بابام بگم ولی با کلی خجالت گفتم
+بابا چند ماهی هست ازت پول نگرفتمو امروز روز اول دانشگاهمه..
که یهو وسط حرفم پرد و گفت
@بار ها بهت گفتم پول خواستی بگو خجالت نکش الان برات واریز میکنم
بابا خیلی مهربون بود ولی من ازش خجالت میکشیدم هیچ وقت کم تر از گل بهم نگفته یهو به گوشیم نگاه کردم....
پارت بعدی شرایط نمی خواد:)
دیدگاه ها (۴)

پیامکو باز کردم چشام چهار تا شد گفتم بابا این خیلی زیادههههه...

.پسره:اییی نشونت میدم! هنوز نفهمیدی با کی طرفیمنم گفتم:جالبه...

پارت۱۰جیمین: منم فقط به سوا گفتم اما جوابی نداد و رفت(تلفن ج...

(رمان جیمین )

تکپارتی جیمین درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط