.
.
پسره:اییی نشونت میدم! هنوز نفهمیدی با کی طرفی
منم گفتم:جالبه
رفتیم اول پیش مدیر کلاس ها و جای کمدامونو توضیحاتو قوانین و رو گفت بعد
ویو تهیونگ:
دختره ی هرزه فک کرده کیه احمق کوکی و جیمین مث سگ میخندیدن یه خفه شید گفتم که گالشونو بستن عصبی بودم رفتم سر کلاس که دوباره این میسو ی چندشو دیدم دختره ی نچسب
میسو :ددی اومدی
_هرزه چقد بگم ازم دور بمون ها؟
میسو:خب ددیمو دوس دا
_خفشو (داد) دیگ نزدیکم نمیشی که ابروتو میبرم هرزه باشه؟
میسو : باشه عیش
که استاد اومدو دو تا دختر هم باهاش اومدن و فهمیدم که اون دوتا همون دختران گندش بزنن
استاد:امروز دو تا دانش اموز جدید داریم خودتونو معرفی کنید
+سلام من ات هستم شی ات ۲۲ سالمه خوشبختم
&من لی لونا هستم ۲۲ سالمه خوشبختم
که یهو به پسر گفت
کوکی:غقط ات خانم موهات چرا این رنگیه؟ (همه خندیدن)
ات: داداش گلم گنجشکا کور رنگی دارن نکنه تو هم رفیقشونی؟ که حتی استادم خندیدو یهو گفت: بسه ات برو اونجا صندلی بغلی تهیونگ بشی لونا توهم کنار اقای پارک هر دوتامون که فهمیدیم باید کجا بشینم مث سگ همو نگا کردیم ولی چه چاره رفتم نشستم که یه دختره پشت سرم
گفت: سلام ات من اسمم نایونه میشه دوست شیم؟
+البته خوشبختم
که درس شروع شد کل زنگ پسره(تهیونگ)مث سگ نگام میرد منم دقیقا مثل خودش برگشتم نگاش کردم
ک گفت
پسره:اییی نشونت میدم! هنوز نفهمیدی با کی طرفی
منم گفتم:جالبه
رفتیم اول پیش مدیر کلاس ها و جای کمدامونو توضیحاتو قوانین و رو گفت بعد
ویو تهیونگ:
دختره ی هرزه فک کرده کیه احمق کوکی و جیمین مث سگ میخندیدن یه خفه شید گفتم که گالشونو بستن عصبی بودم رفتم سر کلاس که دوباره این میسو ی چندشو دیدم دختره ی نچسب
میسو :ددی اومدی
_هرزه چقد بگم ازم دور بمون ها؟
میسو:خب ددیمو دوس دا
_خفشو (داد) دیگ نزدیکم نمیشی که ابروتو میبرم هرزه باشه؟
میسو : باشه عیش
که استاد اومدو دو تا دختر هم باهاش اومدن و فهمیدم که اون دوتا همون دختران گندش بزنن
استاد:امروز دو تا دانش اموز جدید داریم خودتونو معرفی کنید
+سلام من ات هستم شی ات ۲۲ سالمه خوشبختم
&من لی لونا هستم ۲۲ سالمه خوشبختم
که یهو به پسر گفت
کوکی:غقط ات خانم موهات چرا این رنگیه؟ (همه خندیدن)
ات: داداش گلم گنجشکا کور رنگی دارن نکنه تو هم رفیقشونی؟ که حتی استادم خندیدو یهو گفت: بسه ات برو اونجا صندلی بغلی تهیونگ بشی لونا توهم کنار اقای پارک هر دوتامون که فهمیدیم باید کجا بشینم مث سگ همو نگا کردیم ولی چه چاره رفتم نشستم که یه دختره پشت سرم
گفت: سلام ات من اسمم نایونه میشه دوست شیم؟
+البته خوشبختم
که درس شروع شد کل زنگ پسره(تهیونگ)مث سگ نگام میرد منم دقیقا مثل خودش برگشتم نگاش کردم
ک گفت
۱۲.۱k
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.