سه پارتی
#سه_پارتی
Part2
نامجون ویو
دیدم ات داره خدافظی میکنه پس پاشدم رفتم تو ماشین اومد سوار شود خیلی مست بود جلو نشست یک لحضه همینطور موندم ولی گفتم خب مسته اصلا حواسش به هیجا نیست که جلو نشسته
پرش زمانی به ۱۰ دقیقه بعد...................................................................
نامجون ویو
تو راه بودیم که جسم سنگینی روی dick حس کردم دیدم اته دستشو از بالا به پایین کشید واقعا اصلا نمیدونستم چی کار کنم هیچی نگفتم که دیدم زیپ شلو........ارمو کشید پایین و dick درآورد و لباشو گزاشت روش و sak میزد خیلی tحریک شده بودم که اومد بالا
ات:من موندم چرا مقاومت میکنی معلومه احتیاج داری(خیلی mست)
نامجون:..............
ات:هوففففف زود باشه من خیلی دوستت دارم(خیلی مست)
نامجون:(تعجب)
و دوباره رفت و sak زد زدم کنار و همینطور وایسادم
ات:یعنی همینطور sak بزنم کاره دیگه ای نکنیم(mست و لبو لوچه اش اویزونه)
از ماشین پیاده شدم و رفتم از اون ور برآید استایل بغلش کردم هیچ نوری نبود و پنجره هم دودی بود رفتم پشت و روش khیمه زدم و لباسای خودم و خودشو درآور....دم رفتن سراغ Lباش انقدر مک زدم که لبای دوتامون کز کز میکرد رفتم پایین تر و کل گردنشو kیس مارک گزاشتم و روی ترقوه اش رفتم پایین تر و sینه هاشو توی دستم گرفتم و یکیشو mک میزدم خیلی حس خوبی میداد حس کردم بچه ام که داره شیر میخوره خیلی حس صافتی میداد بهم و رفتم پایین تر و pوصیشو mالبدم و Lیس زدم و با زبونم tلمبه زدم
ات:امممم اههههه آححححح بیشتر آحححححح
و dیکمو تنظیم کردم و vاردش کردم که ات جیغ خیلی بلندی کشید
ات:جیغعغغغغغغغغغغغغ
نامجون:بیب جیع نکنش nاله بکن
و موندم تا عادت کنه و موقعی که میخواستم kام کنم درآوردم و کردم تو دهنش و kام کردم توش
نامجون :بیب بریزیش بیرون جرت میدم
و قورتش داد
پرش زمانی به فردا.................................................................................
(تابع قوانین ویسگون)
(تابع قوانین جمهوری اسلامی)
(جانم فدای رهبر)
شرط پارت بعد
لایک ۱۲
کامنت ۱۰
#درخواستیـــ
Part2
نامجون ویو
دیدم ات داره خدافظی میکنه پس پاشدم رفتم تو ماشین اومد سوار شود خیلی مست بود جلو نشست یک لحضه همینطور موندم ولی گفتم خب مسته اصلا حواسش به هیجا نیست که جلو نشسته
پرش زمانی به ۱۰ دقیقه بعد...................................................................
نامجون ویو
تو راه بودیم که جسم سنگینی روی dick حس کردم دیدم اته دستشو از بالا به پایین کشید واقعا اصلا نمیدونستم چی کار کنم هیچی نگفتم که دیدم زیپ شلو........ارمو کشید پایین و dick درآورد و لباشو گزاشت روش و sak میزد خیلی tحریک شده بودم که اومد بالا
ات:من موندم چرا مقاومت میکنی معلومه احتیاج داری(خیلی mست)
نامجون:..............
ات:هوففففف زود باشه من خیلی دوستت دارم(خیلی مست)
نامجون:(تعجب)
و دوباره رفت و sak زد زدم کنار و همینطور وایسادم
ات:یعنی همینطور sak بزنم کاره دیگه ای نکنیم(mست و لبو لوچه اش اویزونه)
از ماشین پیاده شدم و رفتم از اون ور برآید استایل بغلش کردم هیچ نوری نبود و پنجره هم دودی بود رفتم پشت و روش khیمه زدم و لباسای خودم و خودشو درآور....دم رفتن سراغ Lباش انقدر مک زدم که لبای دوتامون کز کز میکرد رفتم پایین تر و کل گردنشو kیس مارک گزاشتم و روی ترقوه اش رفتم پایین تر و sینه هاشو توی دستم گرفتم و یکیشو mک میزدم خیلی حس خوبی میداد حس کردم بچه ام که داره شیر میخوره خیلی حس صافتی میداد بهم و رفتم پایین تر و pوصیشو mالبدم و Lیس زدم و با زبونم tلمبه زدم
ات:امممم اههههه آححححح بیشتر آحححححح
و dیکمو تنظیم کردم و vاردش کردم که ات جیغ خیلی بلندی کشید
ات:جیغعغغغغغغغغغغغغ
نامجون:بیب جیع نکنش nاله بکن
و موندم تا عادت کنه و موقعی که میخواستم kام کنم درآوردم و کردم تو دهنش و kام کردم توش
نامجون :بیب بریزیش بیرون جرت میدم
و قورتش داد
پرش زمانی به فردا.................................................................................
(تابع قوانین ویسگون)
(تابع قوانین جمهوری اسلامی)
(جانم فدای رهبر)
شرط پارت بعد
لایک ۱۲
کامنت ۱۰
#درخواستیـــ
۸.۵k
۱۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.