فیک از تهیونگ ^مافیای خونی^ pt2

فیک از تهیونگ ^مافیای خونی^
Pt2
تهیونگ ویو:

با پوزخند بهش زل زده بودم ، دختر بامزه ای بود و مثل اینکه برای دنیای خشنی مثل مافیا و جنایتکارایی مثل من، زیادی ظریف و مهربون بود ، آروم دستمو بردم و ی تیکه از کیکش برداشتم ، شیرینی زیادش دلمو زد ولی خیلی خوشمزه بود..شاید نیاز باشه بقیشم بخورم

لونا ویو :
با ترس نگاهش کردم . مرد وحشتناکی بود و وقتی از اون کیک برداشت به قیافش نگاه کردم، میخواستم ببینم خوشش میاد یا نه...ولی مطمئن بودم از اون دسته ادماییه که زندگیش مثل سلیقش تلخه ( متنو حال کردی؟)
آب دهنمو اروم قورت دادم
+بازوتون زخمه..
-.....
چسب زخم کوچیکی توی جیبم نگه داشته بودم ، به بازوش زدم ولی زخم اون خیلی بزرگتر بود ، با لبخند ساختگی و نشونه ای از راضی بودن بلند میشم
+شاید دردتو اروم کرد..
تهیونگ زیر لب زمزمه میکنه
-کوچولو مثل خودت...بهت گفتم نزدیک نشی..

تهیونگ ویو:
از جام پاشدم و سوار موتورم شدم ، یکم سرم و به عقب برگردوندم
-ممنون بابت شیرینی نازنازک، منتظرم باش
قیافه کیوتشو دیدم که وحشت زده بود از جمله اخرم ، گازشو گرفتم و رفتم.

*روز بعد، لونا*
بعد از این اتفاق، سریع رفتم خونه و خوابیدم، با سرمای خاصی از خواب بیدار شدم ، دیدم پنجره ها بازه..
اهمیت ندادم و دستو صورتمو شستم، هیچی نخوردم و باز دوباره به سمت خیابون رفتم تا مغازه رو باز کنم ، داشتم میرسیدم که متوجه خلوتی کوچه شدم،پارچه سیاه بزرگی دور دهنم بسته شد و از حال رفتم...


واقعا حوصلم سر رفته بودد گفتم بذارمشششش
#بی‌تی‌اس #فیکشن #تهیونگ #مافیا #وانشات
دیدگاه ها (۷)

فیک از تهیونگ ^مافیای خونی^pt3

فیک از تهیونگ ^مافیای خونی^pt1

فیک ^مافیای خونی؟^

گل وحشی منپارت ۲پدر ات: خفهههه شوووو...دختره ی هرزههه (و یه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط