فریب نخورید


📚فریب نخورید!

در زمان حضرت سلیمان پرنده‌ای برای نوشیدن آب به سمت حوضی که کنار چشمه‌ای بود پرواز کرد اما چند کودک را به سر برکه دید پس آنقدر صبر کرد تا کودکان از آنجا متفرق شدند! همین‌که قصد فرود به سوی برکه را کرد این بار مردی را با ریش بلند و آراسته دید که برای نوشیدن آب به آن برکه مراجعه نمود. پرنده با خود گفت که این مرد خوبی است از وی آزاری به من نمی‌رسد! وقتی نزدیک شد آن مرد سنگی به‌سویش پرتاب کرد و چشم پرنده کور شد! پرنده از مرد نزد حضرت سلیمان شکایت برد! پیامبر آن مرد را احضار کرد او را محاکمه و فرمان کور کردن چشم او را داد. اما پرنده به حکم صادر شده اعتراض کرد و‌ گفت: چشم این مرد هیچ آزاری به‌من نرساند بلکه ریش او بود که مرا فریب داد و گمان بردم که از سوی او آزاری به من نمی‌رسد! پس به عدالت نزدیکتر است اگر ریش او را بتراشید تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند!
دیدگاه ها (۰)

واقعا چیزی شرم‌آورتر از این نمی‌توان سراغ داشت که روزی نماین...

🌾🌿🌾#نیایش_شبانگاهی به‌نام خالقِ عاشقی که جهان را با عشق و شا...

🍟سیب زمینی یادم میاد اول دبستان که بودم، روزی معلم مون به بچ...

محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، گفت: «طبق اط...

#حکایتگویند در عصر سلیمان نبی پرنده اى براى نوشیدن آب به سمت...

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط