ازت عصبانی بودم سیگار گذاشتی رو دستت
ازت عصبانی بودم ، سیگارُ گذاشتی رو دستت
چشاتُ از دردش بستی ولی بعد خندیدی گفتی : ببین از این به بعد هروقت خواستم برم سمت یکی دیگه جایِ سوختگیِ سیگارُ رو دستم میبینمُ یادم میاد تورو دارم تو فقط نگام کن ... #
چشاتُ از دردش بستی ولی بعد خندیدی گفتی : ببین از این به بعد هروقت خواستم برم سمت یکی دیگه جایِ سوختگیِ سیگارُ رو دستم میبینمُ یادم میاد تورو دارم تو فقط نگام کن ... #
- ۱.۰k
- ۰۹ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط