اگر می دانستم

اگر می دانستم
مخفیانه
نظاره گر منی
تمام شعرهایم را به نام تو می نوشتم
چشمانت را در هر سطر مخفی می کردم
تا فقط پیش چشم تو پررنگ بمانند
هر خطی که می نوشتم
تو مستتر می شدی
و در خطوط پایانی شان
تو را چنان آغوش می کشیدم و
می بوسیدم
که پای رفتن نداشته باشی
به لنز هر دوربینی
عشوه گرانه لبخند می زدم
تا بعدا عکس هایم مرا
در چشمت رسوا کنند
و بعد مدتی را
متواری می شدم تا
به دلتنگی دنبالم بگردی
اگر می دانستم
مخفیانه
نظاره گر منی
انتهای همین شعر می گفتم عاشقت من بوده ام
و تو اگر
مخفیانه
مرا نظاره می کردی
نامم را
آنچنان زمزمه می کردی
تا بین اینهمه هیاهو
باز هم بشناسمت

ای آشنای من!



جمعه دوم شهریور 1397 ساعت دوازده : دوازده دقیقه
1490
1485
دیدگاه ها (۱۵)

از زمستان زادگاهتبکشانم به شهریور نگاهتوقتی در آغوشت جا می ش...

برا سینگلا آرزو میکنم ...❤ ️بعد از ظهر شنبه سوم شهریور 1397...

شهریور عاشق انار بوداما هیچوقت حرف دلش را به انار نزدآخر انا...

دیدن خدا دشوار است . چونکه چشمان شما با تعصبات، مفاهیم و سیس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط