تو همان
تو همان
مرد غزلهای ناتمامی
که با شعر می آیی
و با لبخند از من دور میشوی
کاش مرا از خود میراندی
کاش مرا میشکستی
و کاش مرا نابود میکردی
هر بار که دوستت دارم
روی لبهایم سبز شد
فقط نگاهم کردی
و آرام گفتی
سهم دیگریست..
مرد غزلهای ناتمامی
که با شعر می آیی
و با لبخند از من دور میشوی
کاش مرا از خود میراندی
کاش مرا میشکستی
و کاش مرا نابود میکردی
هر بار که دوستت دارم
روی لبهایم سبز شد
فقط نگاهم کردی
و آرام گفتی
سهم دیگریست..
۵.۲k
۲۷ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.