خودم بزرگت میکنم
خودم بزرگت میکنم
پارت :۲
کوک . ساعت هفت بود آها یادم افتاد امروز با تهیونگ بار دعوتیم به تهیونگ نگفتم پس زنگ زدم بهش (بوق .... بوق )
کوک .الو سلام
ته . الو سلام چیشده ؟
کوک. امروز دعوتیم به بار ..... خودتو ساعت هشت نیم برسون
ته . کوک تو خری آخه الان خبر میدییییی
کوک .خب یادم رفته بود 😁
بای بای 👋🏻 🤣🤣
خب اینو بگم من بزرگ ترین مافیای کره ام اسی منو تهیونگ دعوتیم به یه بار که داخل هومن دختر کار میکنه ساعت هشت نیم باید اونجا باشیم یه حموم ۲۰ مینی رفتم کت شلوار مشکیمو پوشیدم عطر تلخمو زدم سوار به راننده گفتم منو ببره به محل بار
پرش پیشع تهیونگ
ته . واقعاااااا الاننننننن وقته گفتنههه
یه حموم ۱۰ نینی رفتم آمدم بیرون یه پیرهن با شلوار پوشیدم روشن یه کت چرم پوشیدم عطر تلخ دختر کشمو زدم سوار ماشین شدم رفتم به آدرس بار
پرش پیش ا.ت و یونا
ا.ت . دیگه مافیا ها آمده بودن منو یونا هم میرفتیم سفرشاشونو میگرفتیم
یه نفر با بادیگارد دای غول گنده آمد همه مافیا ها بلند شدن فک کنم سر دستشون بود کنارش به مرد دیگه هم آمد
یونا. ا.ت ا.تتت
ا.ت . هاااا دستمو سوراخ کردی 🤣
یونا . نگا اون پسر رو چه قد جذابههعع واییییی
ا.ت. رفتم ترفشون تا سفارشاشونو بگیرم
چه میل داری قربان
کوک. ترو
ا.ت. بله
کوک. آها یه ویسکی ۶۰ درصد
تهیونگ .من یه باتل شامپاین
ا.ت. بله خیلی ممنون
داشتم سفارشارو آماده میکردم
که همش حس میکردم یکی بهم همش منو زیر نزد داری بهم نگاه میکنه اهمیت ندادم سفارشارو دادم یونا ببره
یونا. بفرمایید چیز دیگه ای میل ندارین ؟
کوک. نه
تهیونگ. نه ممنون مادمازل
هعی کوک
کوک. ها چیشده ؟
تهیونگ.اون دخترو که آمد سفارشارو گرفت خیلی خوشگل بودد واییی دلمو برددد عاشقش شدم 🥺
ا.ت. دیگه شده بود ساعت سه زیاد آدم داخل بار نبود
داشتم از خواب میمردم چشمام دیگه باز نمیشد 😪
ا.ت.یونا یوناااا
یونا.ها بزار بخوابم
ا.ت. دیدم یه نفر دارع میاد سمتم
چه میل داری آقا ؟ (یه آدم نامشخصه پس با نشونش میدم)
ترو میل دارم جذاب لعنتی
ا.ت. آقا لطفا برید
یه شب هنگام کن دختر اوففف
ا.ت. داشتم دستمو میگرفت نمیتونستم کاری کنم چون مافیاس
ا.ت.ولم کننن
بیااا فقط یه شبههه
ا.ت. که به دفعه صدای خیلی محکمی داخل سالن پیچد دستم ول شد
کوک. یه کی داشت به معشوقه دست میزد رگ گردنم زد بیرون رفتن سمتش تا مبتونستم زدمش
ا.ت یه دفعه .......
شرطا :
لایک ۱۳
کامنت ۳۰
پارت :۲
کوک . ساعت هفت بود آها یادم افتاد امروز با تهیونگ بار دعوتیم به تهیونگ نگفتم پس زنگ زدم بهش (بوق .... بوق )
کوک .الو سلام
ته . الو سلام چیشده ؟
کوک. امروز دعوتیم به بار ..... خودتو ساعت هشت نیم برسون
ته . کوک تو خری آخه الان خبر میدییییی
کوک .خب یادم رفته بود 😁
بای بای 👋🏻 🤣🤣
خب اینو بگم من بزرگ ترین مافیای کره ام اسی منو تهیونگ دعوتیم به یه بار که داخل هومن دختر کار میکنه ساعت هشت نیم باید اونجا باشیم یه حموم ۲۰ مینی رفتم کت شلوار مشکیمو پوشیدم عطر تلخمو زدم سوار به راننده گفتم منو ببره به محل بار
پرش پیشع تهیونگ
ته . واقعاااااا الاننننننن وقته گفتنههه
یه حموم ۱۰ نینی رفتم آمدم بیرون یه پیرهن با شلوار پوشیدم روشن یه کت چرم پوشیدم عطر تلخ دختر کشمو زدم سوار ماشین شدم رفتم به آدرس بار
پرش پیش ا.ت و یونا
ا.ت . دیگه مافیا ها آمده بودن منو یونا هم میرفتیم سفرشاشونو میگرفتیم
یه نفر با بادیگارد دای غول گنده آمد همه مافیا ها بلند شدن فک کنم سر دستشون بود کنارش به مرد دیگه هم آمد
یونا. ا.ت ا.تتت
ا.ت . هاااا دستمو سوراخ کردی 🤣
یونا . نگا اون پسر رو چه قد جذابههعع واییییی
ا.ت. رفتم ترفشون تا سفارشاشونو بگیرم
چه میل داری قربان
کوک. ترو
ا.ت. بله
کوک. آها یه ویسکی ۶۰ درصد
تهیونگ .من یه باتل شامپاین
ا.ت. بله خیلی ممنون
داشتم سفارشارو آماده میکردم
که همش حس میکردم یکی بهم همش منو زیر نزد داری بهم نگاه میکنه اهمیت ندادم سفارشارو دادم یونا ببره
یونا. بفرمایید چیز دیگه ای میل ندارین ؟
کوک. نه
تهیونگ. نه ممنون مادمازل
هعی کوک
کوک. ها چیشده ؟
تهیونگ.اون دخترو که آمد سفارشارو گرفت خیلی خوشگل بودد واییی دلمو برددد عاشقش شدم 🥺
ا.ت. دیگه شده بود ساعت سه زیاد آدم داخل بار نبود
داشتم از خواب میمردم چشمام دیگه باز نمیشد 😪
ا.ت.یونا یوناااا
یونا.ها بزار بخوابم
ا.ت. دیدم یه نفر دارع میاد سمتم
چه میل داری آقا ؟ (یه آدم نامشخصه پس با نشونش میدم)
ترو میل دارم جذاب لعنتی
ا.ت. آقا لطفا برید
یه شب هنگام کن دختر اوففف
ا.ت. داشتم دستمو میگرفت نمیتونستم کاری کنم چون مافیاس
ا.ت.ولم کننن
بیااا فقط یه شبههه
ا.ت. که به دفعه صدای خیلی محکمی داخل سالن پیچد دستم ول شد
کوک. یه کی داشت به معشوقه دست میزد رگ گردنم زد بیرون رفتن سمتش تا مبتونستم زدمش
ا.ت یه دفعه .......
شرطا :
لایک ۱۳
کامنت ۳۰
۹.۹k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.