خودم بزرگت میکنم
خودم بزرگت میکنم
پارت :۳
ا.ت. داشت محکم با تمام جونش میزدش خیلی ترسیده بودم جیغ خیلی بلندی کشیدم که از کارش دست کشید طرفو ولکرد
کوک. داشتم میزدمش که صدای جیغ خیلی بلندی به گوشم رسید از زدن دست کشیدم
صدای جیغ معشوقم بود دوباره میخواستم بزنمش که با صداش جلومو گرفت
ا.ت. بسهههعع کشاتیشش
کوک. تن لششو ول کردم ولی از اینکه بهم دستور داد عصبانی شدم سرش غریدم
ببین دختر جون همین الان که نجاتت دادم باید جلوم زانو بزنی نه اینکه سرم داد بزنی خیف که دوست دارم وگرنه تن فاکیت پیش همین بود
ا.ت. با حرفی که زد داخل شک بودم واقعا نمیفهمیدم چی میگه از شک دهنم باز نمیشد که حرفی بزنم
که به دفعه با صدای رئیسم که یکی زد تو دهنم از شک درو مدم
یو وی. ارباب لطفا ببخشیدش اون احمقی کرد از جونش بگذرین باز هم به بار ما تشریف بیارید داری چه غلطی میکنی(به ا.ت سیلی میزنع) ا.ت همین الان بابات کاری که کردی زانو بزن در خواست بخشش بخواد زود باشش (داد )
ا.ت. نمیخواستم از کار خودمو یونا رو بیکار کنم پس معذرت خواهی زیر لب گفتم اونم اصلا یه حرفایی رئیس اهمیت نداد رفت بدون هیچ حرفی از کنارم رفت واییی دستام داشت میلرزید نمیتونستم خودمو کنترل کنم
رئیس تا خود دم در بار جلوش خم میشد معذرت خواهی میکرد ساعت ۵ صبح شده بود دیگه تمام مافیا ها رفته بودن یونارو بیدار کردم و همه چیزو براش تعریف کردم از تعجب شاخ درآورده بود
یونا. واییی اوت تو خیلییی احمقی طرف نجاتت داده 😱😱
ا.ت. خب نجات داده ولی داشت طرفو میکشت
یونا.واییی ا.ت تو مغز نداری 😬
ا.ت. خیلی خب خانم باعقل برو سر کارت وگرنه کارمون تمومه
بعد از دوساعت کار کردن بار تمیز شد فردا تعطیل بود بار پس راحت میتونستیم بخوابیم
یا یونا رفتیم خونه
یونا. وای یه جوری میخوابم که مرده تو قبر نخوابیده باشع
ا.ت واییی منم 😴
با همون لباسا داخل تخت فرود آمدم چشمام سنگین شد بخواب رفتم
پرش پیش کوک . تهیونگ
کوک. تهیونگ برام تتو اون دخترو دربیار فقط زود
ته. حله داد
کوک. نمیتونستم از فکرش دربیام همه ذکر فکرم اون بود واییی صداش همه چیزشو منو دیونه میکنه چند وقت دیگه مال خودم میشع
۳۰ مین بعد
داشت کمک کم خوابم میبرد که با صدای تهیونگ بیدار شدم
ته.......
خب شرطا
۱۰ لایک
۳۰ تا کامنت
پارت :۳
ا.ت. داشت محکم با تمام جونش میزدش خیلی ترسیده بودم جیغ خیلی بلندی کشیدم که از کارش دست کشید طرفو ولکرد
کوک. داشتم میزدمش که صدای جیغ خیلی بلندی به گوشم رسید از زدن دست کشیدم
صدای جیغ معشوقم بود دوباره میخواستم بزنمش که با صداش جلومو گرفت
ا.ت. بسهههعع کشاتیشش
کوک. تن لششو ول کردم ولی از اینکه بهم دستور داد عصبانی شدم سرش غریدم
ببین دختر جون همین الان که نجاتت دادم باید جلوم زانو بزنی نه اینکه سرم داد بزنی خیف که دوست دارم وگرنه تن فاکیت پیش همین بود
ا.ت. با حرفی که زد داخل شک بودم واقعا نمیفهمیدم چی میگه از شک دهنم باز نمیشد که حرفی بزنم
که به دفعه با صدای رئیسم که یکی زد تو دهنم از شک درو مدم
یو وی. ارباب لطفا ببخشیدش اون احمقی کرد از جونش بگذرین باز هم به بار ما تشریف بیارید داری چه غلطی میکنی(به ا.ت سیلی میزنع) ا.ت همین الان بابات کاری که کردی زانو بزن در خواست بخشش بخواد زود باشش (داد )
ا.ت. نمیخواستم از کار خودمو یونا رو بیکار کنم پس معذرت خواهی زیر لب گفتم اونم اصلا یه حرفایی رئیس اهمیت نداد رفت بدون هیچ حرفی از کنارم رفت واییی دستام داشت میلرزید نمیتونستم خودمو کنترل کنم
رئیس تا خود دم در بار جلوش خم میشد معذرت خواهی میکرد ساعت ۵ صبح شده بود دیگه تمام مافیا ها رفته بودن یونارو بیدار کردم و همه چیزو براش تعریف کردم از تعجب شاخ درآورده بود
یونا. واییی اوت تو خیلییی احمقی طرف نجاتت داده 😱😱
ا.ت. خب نجات داده ولی داشت طرفو میکشت
یونا.واییی ا.ت تو مغز نداری 😬
ا.ت. خیلی خب خانم باعقل برو سر کارت وگرنه کارمون تمومه
بعد از دوساعت کار کردن بار تمیز شد فردا تعطیل بود بار پس راحت میتونستیم بخوابیم
یا یونا رفتیم خونه
یونا. وای یه جوری میخوابم که مرده تو قبر نخوابیده باشع
ا.ت واییی منم 😴
با همون لباسا داخل تخت فرود آمدم چشمام سنگین شد بخواب رفتم
پرش پیش کوک . تهیونگ
کوک. تهیونگ برام تتو اون دخترو دربیار فقط زود
ته. حله داد
کوک. نمیتونستم از فکرش دربیام همه ذکر فکرم اون بود واییی صداش همه چیزشو منو دیونه میکنه چند وقت دیگه مال خودم میشع
۳۰ مین بعد
داشت کمک کم خوابم میبرد که با صدای تهیونگ بیدار شدم
ته.......
خب شرطا
۱۰ لایک
۳۰ تا کامنت
۱۱.۸k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.