پارت۱۸:

پارت۱۸:
نیلیکا: چکار میکنی؟
کوک: مستیت پرید؟
نیلیکا: والا با شکی که تو وارد می‌کنی ارع .
کوک: ههه.
از روم بلند شد رفت سمت کمد .
کوک: بیا این لباسارو بپوش .
نیلیکا: میخوام اول برم حموم.
کوک: حموم اونجاس.
رفتم سمت حموم در حموم و واز کردم رفتم داخل در رو بستم یادم رفت در رو قفل کن رفتم شیر و واز کردم و وان رو پر آب گرم کردم رفتم تو وان وای بهترین حس دنیا رو داشت.
یهو در با شتاب باز شد کوک بود.
کوک: بهمون حمله کردن بدو تو دیوار.
نیلیکا:هاااا؟
کوک رفت سمت یه دیوار کشید به سمت راست و یه اتاق دیده شد که خیلی کوچیک بود. صدای تیر اومد و من ترسیدم و بدون نگاه کردن به وضعیتم دویدم تو و کوکم پشت سر من اومد. کوک در رو بست ما قشنگ داخل هم بودیم یهو یه نگاه به خودم کردم لخت مادرزاد بودم.
کوک: اوففف چه بدنی.
نیلیکا: عهههه نگاه نکن.
کوک: خیله خب باشه. بدت میاد؟
نیلیکا: کی خوشش میاد.
یهو منو برگردوند و نشوند وسط پاش و منو از پشت بغل کرد قشنگ بدنامون بهم میخورد