پارت۱۷:
پارت۱۷:
«ویو نیلیکا»
بهش اهمیتی ندادم .
سومی: وای چه جذاب شده.
سوجون: خفه کجاش جذابه کپک.
یونجون: کاملا موافقم.
داشتم به کوک نگاه میکردم رفت سر یه میز اونور سالن که یه مرد و دوتا دختر هر.زه نشسته بود اصلا برام مهم نیست .
داشت با مرده صحبت میکرد که دختره با صدای بلندی گفت.
دختر۱: میشه امشب بهم حال بدی؟
دختر۲: میشه؟
که با این حرف یه نگاه به من کرد منم دست سومی و یونجون و گرفتم و چهار تایی رفتیم رقصیدیم.
به خاطر درصد بالای مشرو.بم خیلی مست بودم نگاه خیره عصبانی کوک رو حس میکردم .
یکی دستم و گرفت اون کوک بود.
سومی: ولش کن.
سوجون: اهایییی
اما اصلا گوش نمیداد و یونجون داشت با حرص و عصبانیت داشت نگامون میکرد.
بردم تو ماشین.
کوک: این چه لباس پوشیدی؟
نیلیکا: مگه چشه؟(مست)
کوک: چش نیست؟(عصبانی)
بعد شروع کرد به حرکت وسط راه وایساد.
کوک: نیلیکا بیا رو پام.
نیلیکا: چرا منو تو از هم جدا شدیم.
کوک یهو بغلم کرد و گذاشت رو پاش.
نیلیکا: چکار میکن....
که یهو حرفم قطع شد و بوسیدم.
کوک: چرا همکاری نمیکنی؟
نیلیکا: نمیخوام ازت بدم میاد(مست)
بعد با حالت مستی یه مشت زدم بهش.
کوک دوباره منو بوسید ایندفعه همکاری کردم .
بعد ۵مین همونجوری حرکت کرد به طرف خونه.
رسیدیم و بردتم تو اتاق گذاشتم رو تخت .
«ویو نیلیکا»
بهش اهمیتی ندادم .
سومی: وای چه جذاب شده.
سوجون: خفه کجاش جذابه کپک.
یونجون: کاملا موافقم.
داشتم به کوک نگاه میکردم رفت سر یه میز اونور سالن که یه مرد و دوتا دختر هر.زه نشسته بود اصلا برام مهم نیست .
داشت با مرده صحبت میکرد که دختره با صدای بلندی گفت.
دختر۱: میشه امشب بهم حال بدی؟
دختر۲: میشه؟
که با این حرف یه نگاه به من کرد منم دست سومی و یونجون و گرفتم و چهار تایی رفتیم رقصیدیم.
به خاطر درصد بالای مشرو.بم خیلی مست بودم نگاه خیره عصبانی کوک رو حس میکردم .
یکی دستم و گرفت اون کوک بود.
سومی: ولش کن.
سوجون: اهایییی
اما اصلا گوش نمیداد و یونجون داشت با حرص و عصبانیت داشت نگامون میکرد.
بردم تو ماشین.
کوک: این چه لباس پوشیدی؟
نیلیکا: مگه چشه؟(مست)
کوک: چش نیست؟(عصبانی)
بعد شروع کرد به حرکت وسط راه وایساد.
کوک: نیلیکا بیا رو پام.
نیلیکا: چرا منو تو از هم جدا شدیم.
کوک یهو بغلم کرد و گذاشت رو پاش.
نیلیکا: چکار میکن....
که یهو حرفم قطع شد و بوسیدم.
کوک: چرا همکاری نمیکنی؟
نیلیکا: نمیخوام ازت بدم میاد(مست)
بعد با حالت مستی یه مشت زدم بهش.
کوک دوباره منو بوسید ایندفعه همکاری کردم .
بعد ۵مین همونجوری حرکت کرد به طرف خونه.
رسیدیم و بردتم تو اتاق گذاشتم رو تخت .
۴.۵k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.