وقتی بدون اینکه بهش بگی میری بار

وقتی بدون اینکه بهش بگی میری بار

دو پارتی (اسمات) جنبه نداری نخون
ـ
(هانا=+)
(کوک=_)

هانا ویو

اهههه بازم مثل همیشه.. جونگکوک رفته بود
کمپانی... رفتارش سرد شده بود و کم پیش میومد ببینمش صبح زود میرفت و شب دیر وقت میومد خونه متاسفانه رفتارشم سرد شده
البته چه انتظاری دارم خسته و کوفته تا در و باز کرد بیاد بگه سلام عشقم چطوری عزیزم
بعد بیاد منو بکنه... خنده داره
2سال از ازدواجمون میگذره ولی...
عقلاً نمیزاره برم کار کنم که حوصلم سر نره
با صدای زنگ گوشیم از افکارم بیرون اومدم
بورام؟
&علامت بورام
&گاو نر
+بله گاو ماده
&چای آمادست
+مهمون نخواستیم
&😊 درو باز کن عسیسم
+باشه پر رو
درو باز کردم
+خرررر جونمممم
&چطوری کصخل
+عمته
&شوهر عمته
+پسر عمته
&هووو با عشق من چیکار داری
بعد کلی خوش و بش باهم و خوردن چای و شیرینی تصمیم گرفتیم فیلم ببینیم فیلم ترسناک ... واسه من و بورام فیلم ترسناک یه چیز عادی بود ولی این....
&+جیغغغغ
+&جنننننننن
گودزیلااااا
که صدای در بلند شد...
من یه بشقاب گرفتم و بورام داشت مبل رو بلند میکرد
+چیکار میکنی کصخل(آروم)
&دارم مبل بیارم بکوبم تو کلش(آروم)
+بیا بابا اون دیگه کله نمیشه کوبیده میشه
&عه
+جان تو
(یه بنده خدایی/)
/هانادجان دخترم....
+عه این که همسایست
&عه.. خوب پس
خطر رفع شد
بعد از حرف زدن با خانوم همسایه و دادن غذا بهم و کمی غیبت درمورد همسایه بغلیشون که چقدر زن و شوهر باهم دعوا دارن رفت خوب آخه له تو چه که دعوا دارن یکی نیست بهش بگه
&هوفففف چقدر فک میزد
+زشته
&والا هانا.. جونگکوک ساعت چند میاد؟
+ ساعت3 چطور؟
&میای بریم بار؟
اگه از کوک امازه میگرفتم قطعاً با نش میزد تو ذوقم پس...
+اوکی بریم
&پس قرار ساعت 8
+اوکی
&خیلی خوب من برم
+هوم باشه.. بای
&گراز.. بیا بدرقه
+اوو راست میگی
بعد بدرقه بورام خونه رو یکم مرتب کردم و رفتم یه نودل درست کردم و خوردم و بعد خوابیدم
1 ساعت بعد
از خواب بیدار شدم ساعت چهار بود رفتم و قهوه درست کردم بعد ده دیقا درست شد
قهومو خوردم سافت چهار و نیم بود گوشیمو گرفتم رفتم تو اینستا و رفتم تو پیج جونگکوک
وایییی اصلاً امکان نداره جونگکوک یه پسر کوچولو موشولو بود الان یه مرد سکسی ای شده واسه خودش جوننننن
بعد قربون صدقه رفتن شوهر گلم به ساعت نگاه کردم 5
به سمت حمام رفتم و یه دوش 19 مینی گرفتم اومدم بیرون و روتین پوستیم رو انجام دادم یکی از لباس اای مشکیم رو در اوردم و رو تخت گزاشتم با یه کفش مشکی

کوک ویو

واییییی دارگ از نبودش دیوونه میشممممممم
یکی واسم هانا رو بیارههههههه
امشب زود تر میرم خونه ساعت نه باید خونه باشم
هانا ویو
لباسمو پوشیدم و یه میکاپ ملایگ کردم و سویچ لاماری رو گرفتم و سوار ماشین شدم و به سمت لوکیشنی که بورام فرستاده بود.
دیدگاه ها (۲)

وقتی بدون اینکه بهش بگی میری بار (اسمات) جنبه نداری نخون و ...

Kim's reign𝑃𝐴𝑅𝑇:12---صدای زوزه‌ی باد در راهروهای سنگی پیچیده...

دخترا اگه @xx.hh.mm به 20 تایی برسه پارت میزارم

بچه ها این هانا تو فیک سلطنت کیم یا همون، Kim's reign

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟏عشق مافیاویو بورامجئون بورام هستم ۱۹ سالمه و ۲ ساله با...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط