نشست تو ماشین دستانش می لرزید بخاری رو روشن کردم گفت
نشست تو ماشین، دستانش می لرزید، بخاری رو روشن کردم، گفت: ابراهیم ماشینت بوی دریا میده!
گفتم: ماهی خریده بودم.گفت: ماهی مرده که بوی دریا نمی ده! گفتم:هر چیزی موقع مرگ بوی اون جایی رو می ده که دلتنگشه ...
گفت: من بمیرم بوی تورو میدم ...
"سیامک تقی زاده"
گفتم: ماهی خریده بودم.گفت: ماهی مرده که بوی دریا نمی ده! گفتم:هر چیزی موقع مرگ بوی اون جایی رو می ده که دلتنگشه ...
گفت: من بمیرم بوی تورو میدم ...
"سیامک تقی زاده"
- ۵.۸k
- ۱۱ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط