ادامه ی پارت
ادامه ی پارت 11
کوک: خیلی ات ساعت 9 شده بریم خونه
ات: اوهم اگه حالت خوبه بریم
کوک: اره کاملا خوبم
سوار ماشین شدیم
کوک: ا.. ت
ات: جونم
کوک: تو حامله بودی
ات: خب اون عوضی کتکم زد بچم مرد
کوک : عوضی میکشم با دستای خودم میکشمش
کوک ویو: دیدم ات میخواست گریه کنه که
کوک : اشکال نداره خودتو ناراحت نکن من برای همچی پایم اگه دوست داشته باشی یه بچه ی تازه بدنیا میاری( با خنده)
ات: عهه منحرف
کوک( خنده)
4سال بعد
بعد این 4سال کوک و ات یه دختر داشتن و کانگ هم بخاطر جرم هایی که کرده بود اعدام شد و کوک و ات یک زندگی عالی و تازه ای رو شروع کردن
💗پایان 💗
کوک: خیلی ات ساعت 9 شده بریم خونه
ات: اوهم اگه حالت خوبه بریم
کوک: اره کاملا خوبم
سوار ماشین شدیم
کوک: ا.. ت
ات: جونم
کوک: تو حامله بودی
ات: خب اون عوضی کتکم زد بچم مرد
کوک : عوضی میکشم با دستای خودم میکشمش
کوک ویو: دیدم ات میخواست گریه کنه که
کوک : اشکال نداره خودتو ناراحت نکن من برای همچی پایم اگه دوست داشته باشی یه بچه ی تازه بدنیا میاری( با خنده)
ات: عهه منحرف
کوک( خنده)
4سال بعد
بعد این 4سال کوک و ات یه دختر داشتن و کانگ هم بخاطر جرم هایی که کرده بود اعدام شد و کوک و ات یک زندگی عالی و تازه ای رو شروع کردن
💗پایان 💗
- ۴۲.۱k
- ۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط