و مرگ مردن نیست و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست من مردگان بی

و مرگ مُردن نیست و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست من مردگان بی‌شماری را دیده‌ام که راه می‌رفتند حرف می‌زدند سیگار می‌کشیدند و خیس از باران انتظار و تنهایی را درک می‌کردند شعر می‌خواندند و می‌گریستند:)

#جذاب
#مرگ
دیدگاه ها (۱)

هیچ اتفاقی فراموش نمیشه؛بالاخره یه روز تو یه خیابون یا موقع ...

و شب را دوست می‌دارم از آن رو که آدم هایش بی نقابند...دیگر خ...

شب هارا زود بخواب..ساعت یازده..!از ساعت ارزوها عبور نکن.🕛تما...

[ کم کم داریم به دیآلوگِ صآبر ابر در فیلمِ " اینجآ بدونِ من ...

بررسی شعر «ونگوک» از (تس) (بخش نخست) ................شعر با ...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط