من ها میکنم

من "ها" می‌کنم

پنجره‌ی تو را بخار می‌گیرد

تو روی بخار لب‌خند می‌کشی

شمعدانی‌های من می‌شکفند.

می‌بینی؟!

زمین، کوچک‌تر از آن بود که فکر می‌کردیم...!

#deep_feeling
دیدگاه ها (۳)

به ساعت بارانبه گیسو به خیابانبه نرفتنبه لب هابه بوسیدنبه دس...

حـــال آدم که دست خــودش نیست...!عکســـی می بینــد ،ترانــه ...

فصل ها به چه درد می خورند ،وقتی نیامدن تو را را جار میزنند ....

من...قایقِ شکسته‌ای برگشته از دریاتو، بندری مه‌آلود و سرد!#d...

خودم را کشان کشان می رسانم خانه و روی تخت پرت می کنمپلک های ...

ٰכࡅ࡙ࡐ‌ࡐ‌ࡅ۬ܘࡊ‌‌ ܟ݆ࡄ݅ܝܩߊ‌ࡊ‌'' ܩࡄ݅ܝࡏܝ݄ܝ݃ܩܢ'' ‌‌ܝ߭‌ܝ࡙ܝ߲߲ٜߊ‌ࡊ‌ܩࡍ߭...

ورق روشن وقت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط