پارت ۱۲
پارت ۱۲
در و باز کردم و رفتم داخل که دیدم نشسته پشت میزش بل دیدن من بلند شد و نگاهی بهم انداخت آروم در و پشت سرم بستم و گفتم
_اتفاقی افتاده ؟ چون میخواستی من و ببینی
+نه فقط میخواستم باهات حرف بزنم
_ خب گوشم با تو
و در حال گفتن این حرف نشستم رو تخت
رو کرد بهم و گفت
+خب ازت میخوام دوست دخترم بشی
_ یعنی هنوز دوسم داری؟
+من همیشه دوست داشتم و دارم و خواهم داشت اون موقع هم تو بودی که منو ول کردی یادت رفته؟ همشم به خاطر بوراک لعنتی بود
_ خب جواب من مثبته منم میخوام بازم باهات باشم
+چرا؟
_چون فهمیدم تنها آدمی که توی سختی تنهام نمیزاره تویی
لبخندی زد و از روی صندلی بلند شد و اومد سمتم آروم از روی تخت بلند شدم و که اومد و رسید بهم
+اجازه هست؟
_ چرا که نه
آروم دستش و انداخت دور کمرم و...
در و باز کردم و رفتم داخل که دیدم نشسته پشت میزش بل دیدن من بلند شد و نگاهی بهم انداخت آروم در و پشت سرم بستم و گفتم
_اتفاقی افتاده ؟ چون میخواستی من و ببینی
+نه فقط میخواستم باهات حرف بزنم
_ خب گوشم با تو
و در حال گفتن این حرف نشستم رو تخت
رو کرد بهم و گفت
+خب ازت میخوام دوست دخترم بشی
_ یعنی هنوز دوسم داری؟
+من همیشه دوست داشتم و دارم و خواهم داشت اون موقع هم تو بودی که منو ول کردی یادت رفته؟ همشم به خاطر بوراک لعنتی بود
_ خب جواب من مثبته منم میخوام بازم باهات باشم
+چرا؟
_چون فهمیدم تنها آدمی که توی سختی تنهام نمیزاره تویی
لبخندی زد و از روی صندلی بلند شد و اومد سمتم آروم از روی تخت بلند شدم و که اومد و رسید بهم
+اجازه هست؟
_ چرا که نه
آروم دستش و انداخت دور کمرم و...
۲.۵k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.