پارت ۱۳
پارت ۱۳
دستشو دور کمرم حلقه کرد و من چسبوند به خودش حتی توی رابطه قبلیمون هم نمیذاشتم آنقدر بهم نزدیک باشه قلبم از هیجان کنارش بودن تند میزد آروم سرش و آورد جلو لباش و گزاشت رو لبام جوری میبوسید که انگار سالهاست تشنه است آروم دستام و دور گردنش حلقه کردم و همراهیش کردم بعد چند دقیقه که نفس کم آورد ازم فاصله گرفت و بعد از نفس گرفتن خواست دوباره ببوستم کهدر زده شد و یه دختر که چهره ی معمولی داشت اومد داخل من و یونگی از هم فاصله گرفتیم و من از اتاق اومدم بیرون آروم موهام رو دادم پشت گوشم و رفتم از پله ها پایین که همون موقع اجوما مارو برای نهار صدا کرد رفتم سمت میز خواستم بشینم که یونگی هم اومد تا من و دید اومد سمتم با لبخند خوشگلش گفت.
+عزیزم بیا اینجا بشین
و به صندلی کنار خودش اشاره کرد منم با لبخند تشکری کردم و نشستم روی همون صندلی
بعد از نهار رفتم نشستم رو مبل که یهو یاد گوشیم افتادم رو به یونگی که توی گوشی بود کردم و گفتم
_میگم گوشیم کجاست؟
+اون رو گزاشتم همونجا چون ممکن بود ردمون و بزنن ولی برات یه گوشی جدید خریدم توی کشوی میز ارایشته
دستشو دور کمرم حلقه کرد و من چسبوند به خودش حتی توی رابطه قبلیمون هم نمیذاشتم آنقدر بهم نزدیک باشه قلبم از هیجان کنارش بودن تند میزد آروم سرش و آورد جلو لباش و گزاشت رو لبام جوری میبوسید که انگار سالهاست تشنه است آروم دستام و دور گردنش حلقه کردم و همراهیش کردم بعد چند دقیقه که نفس کم آورد ازم فاصله گرفت و بعد از نفس گرفتن خواست دوباره ببوستم کهدر زده شد و یه دختر که چهره ی معمولی داشت اومد داخل من و یونگی از هم فاصله گرفتیم و من از اتاق اومدم بیرون آروم موهام رو دادم پشت گوشم و رفتم از پله ها پایین که همون موقع اجوما مارو برای نهار صدا کرد رفتم سمت میز خواستم بشینم که یونگی هم اومد تا من و دید اومد سمتم با لبخند خوشگلش گفت.
+عزیزم بیا اینجا بشین
و به صندلی کنار خودش اشاره کرد منم با لبخند تشکری کردم و نشستم روی همون صندلی
بعد از نهار رفتم نشستم رو مبل که یهو یاد گوشیم افتادم رو به یونگی که توی گوشی بود کردم و گفتم
_میگم گوشیم کجاست؟
+اون رو گزاشتم همونجا چون ممکن بود ردمون و بزنن ولی برات یه گوشی جدید خریدم توی کشوی میز ارایشته
۴.۵k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.