دختری میان گرگ های درنده
دختری میان گرگ های درنده
پارت ۱۱
موهامو دادم پشت گوشمو رو به اون خانومی که توی فیلم و رمان ها میگفتن اجوما گفتم
_اجوما ممنون شما میتونی بری
وقتی اجوما رفت نشستم روتخت تا خستگیم در بره بعد بلند شم کارام و انجام بدم وقتی لباسام و جابه جا کردم یه دست لباس آماده کردم و رفتم سمت حموم یه دوش سریع گرفتم و اومدم بیرون لباسام و پوشیدم و دراز کشیدم رو تخت که صدای در اومد و بعد یه دختر همسن خودم اومد داخل
" خانوم آقا گفتن برین اتاقشون
_ ممنون میتونی بری
نگاهی به لباسام انداختم خوب بود اون منو با لباسای بدتری هم دیده بود
رفتم بیرون از اتاق و به اطراف نگاهی انداختم وایسا ببینم من که اصلا این جارو نمیشناسم الان اتاقشون از کجا پیدا کنم همینجوری فکر میکردم که با صدای همون دختر به خودم اومدم
" خانوم بفرمایید از این طرف
بعد ۵ دقیقه رسیدیم به اتاقش اون دختره رفت و من موندم پشت در آروم تقه ای به در زدم و بعد از بیا تو گفتنش رفتم داخل
پارت ۱۱
موهامو دادم پشت گوشمو رو به اون خانومی که توی فیلم و رمان ها میگفتن اجوما گفتم
_اجوما ممنون شما میتونی بری
وقتی اجوما رفت نشستم روتخت تا خستگیم در بره بعد بلند شم کارام و انجام بدم وقتی لباسام و جابه جا کردم یه دست لباس آماده کردم و رفتم سمت حموم یه دوش سریع گرفتم و اومدم بیرون لباسام و پوشیدم و دراز کشیدم رو تخت که صدای در اومد و بعد یه دختر همسن خودم اومد داخل
" خانوم آقا گفتن برین اتاقشون
_ ممنون میتونی بری
نگاهی به لباسام انداختم خوب بود اون منو با لباسای بدتری هم دیده بود
رفتم بیرون از اتاق و به اطراف نگاهی انداختم وایسا ببینم من که اصلا این جارو نمیشناسم الان اتاقشون از کجا پیدا کنم همینجوری فکر میکردم که با صدای همون دختر به خودم اومدم
" خانوم بفرمایید از این طرف
بعد ۵ دقیقه رسیدیم به اتاقش اون دختره رفت و من موندم پشت در آروم تقه ای به در زدم و بعد از بیا تو گفتنش رفتم داخل
۴.۰k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.