معجزه
معجزه
p⁸
سوجین:اوهوم
یونگی:و..واقعااا
سوجین:اره دیگه
یونگی:یسس
هانول:بیاین بریم
چند ساعت بعد*
هانول:واییییی هیچوقت از بستنی یخی خسته نمیشم خیلی خوش مزس
پیام اجوما به هانول:بیاین خونه جیمین کلاس داره
پ.هانول:اوکی
هانول:جیمین باید بریم کلاس داری
جیمین:امروز؟؟
هانول:اره
جیمین:باشه بچه ها خدافظ(جیمین جریان و برای بچه ها تعریف کرده بود)
یونگی:خدافظ..میای خونه ما؟؟
سوجین:گمشووو بی ادب
یونگی:مامانم خونس
سوجین:عااا خب باشه
یونگی:بریم
هانول:اجومااا ما آمدیم
اجوما:جیمین آماده شو جیونگ دم دره
جیمین:چشم
هانول:اجوما منم میخوام یه کلاسی برم
اجوما:مثلا چی دخترم
هانول:نمیدونم زبان خوبهه؟
اجوما:زبانم خوبه
هانول:مثلا جیمین که آیدل شد من مترجمشون بشم
اجوما:انقد رویاپردازی نکن دختر
هانول:من میخوام زبان برممم
اجوما:باشه به جیونگ میگم پیگیری کنه
هانول:مرسی
جیمین:من رفتم
اجوما:خدافظ
هانول:باییی
یک سال بعد*
هانول:جیمین آماده اییییی؟؟
جیمین:اره آمدم
هانول:الو..سوجین یونگی امادس؟؟
سوجین:اره داره کفشاشو میپوشه
هانول:خاک تو سرت یونگی داره کفشاشو میپوشه تو داری دکمه هاتو میبندی
سوجین:هِهِهِهِهِهِهِهِ بدنشو داری میبینی؟
هانول:عههه بی ادب نهه الان قطع میکنم دم در خونه میبینمتون خدافظ..بدو دیگه
جیمین:آمدم آمدم
(زنگ در)
هانول:بیا آمدن بدو دیگه
جیمین:بریم
هانول:اجوما خدافظ
توی ماشین*
یونگی:هانول تو باز طول دادی
هانول: گمشوو بابا جیمین طول داد
جیمین:راس میگه من دیر کردم
سوجین:مهم اینه الان دیر نشه برو دیگه
یونگی:باشه
هانول:اوه با اینکه تازه به سن قانونی رسیدی رانندگیت خوبه
کمپانی هایب*
سوجین:ببین استرس نداشته باش میری اونجا با رپ میترکونی با انگیزه برو
هانول:وایییی عوقم گرفت مسخره هااا
جیمین:چرا از این حرفا به من نمیگی خب منم شاید استرس داشته باشم
هانول:لوس باشه بیا بغلم
جیمین:بیا
هانول:تو یک سال تمرین کردی میری قبول میشی بعدم آیدل میشی برو..فایتینگ
جیمین:باشه
سوجین:بعد به ما میگن لوس
یونگی:والا
سوجین:برو دیگه..فایتینگ
(جیمین و یونگی رفتن که تست بدن)
سوجین:هانول
هانول:هوم؟
سوجین:میدونی که بابام رئیس اینجا بابامه..
هانول:ببین اگه بخوای تقلب کنیم من اصلا موافق نیستم
سوجین:نه بابا اونا که نیاز به تقلب ندارن میخوام جایگزین بابام شم که پیش یونگیم باشم
هانول:اوم پس خیلی خوبه
سوجین:تو چیکار میکنی
هانول:راستش اینو گفتی خیلی خوب شد چون منم کلاس زبان دارم میرم میخوام تو این کمپانی مترجم بشم که پیش جیمین باشم
سوجین:حس داری به جیمیننن
هانول:چیی نه بابا
سوجین:....
...................................................
ببخشید دیر شد
حمایت: انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
p⁸
سوجین:اوهوم
یونگی:و..واقعااا
سوجین:اره دیگه
یونگی:یسس
هانول:بیاین بریم
چند ساعت بعد*
هانول:واییییی هیچوقت از بستنی یخی خسته نمیشم خیلی خوش مزس
پیام اجوما به هانول:بیاین خونه جیمین کلاس داره
پ.هانول:اوکی
هانول:جیمین باید بریم کلاس داری
جیمین:امروز؟؟
هانول:اره
جیمین:باشه بچه ها خدافظ(جیمین جریان و برای بچه ها تعریف کرده بود)
یونگی:خدافظ..میای خونه ما؟؟
سوجین:گمشووو بی ادب
یونگی:مامانم خونس
سوجین:عااا خب باشه
یونگی:بریم
هانول:اجومااا ما آمدیم
اجوما:جیمین آماده شو جیونگ دم دره
جیمین:چشم
هانول:اجوما منم میخوام یه کلاسی برم
اجوما:مثلا چی دخترم
هانول:نمیدونم زبان خوبهه؟
اجوما:زبانم خوبه
هانول:مثلا جیمین که آیدل شد من مترجمشون بشم
اجوما:انقد رویاپردازی نکن دختر
هانول:من میخوام زبان برممم
اجوما:باشه به جیونگ میگم پیگیری کنه
هانول:مرسی
جیمین:من رفتم
اجوما:خدافظ
هانول:باییی
یک سال بعد*
هانول:جیمین آماده اییییی؟؟
جیمین:اره آمدم
هانول:الو..سوجین یونگی امادس؟؟
سوجین:اره داره کفشاشو میپوشه
هانول:خاک تو سرت یونگی داره کفشاشو میپوشه تو داری دکمه هاتو میبندی
سوجین:هِهِهِهِهِهِهِهِ بدنشو داری میبینی؟
هانول:عههه بی ادب نهه الان قطع میکنم دم در خونه میبینمتون خدافظ..بدو دیگه
جیمین:آمدم آمدم
(زنگ در)
هانول:بیا آمدن بدو دیگه
جیمین:بریم
هانول:اجوما خدافظ
توی ماشین*
یونگی:هانول تو باز طول دادی
هانول: گمشوو بابا جیمین طول داد
جیمین:راس میگه من دیر کردم
سوجین:مهم اینه الان دیر نشه برو دیگه
یونگی:باشه
هانول:اوه با اینکه تازه به سن قانونی رسیدی رانندگیت خوبه
کمپانی هایب*
سوجین:ببین استرس نداشته باش میری اونجا با رپ میترکونی با انگیزه برو
هانول:وایییی عوقم گرفت مسخره هااا
جیمین:چرا از این حرفا به من نمیگی خب منم شاید استرس داشته باشم
هانول:لوس باشه بیا بغلم
جیمین:بیا
هانول:تو یک سال تمرین کردی میری قبول میشی بعدم آیدل میشی برو..فایتینگ
جیمین:باشه
سوجین:بعد به ما میگن لوس
یونگی:والا
سوجین:برو دیگه..فایتینگ
(جیمین و یونگی رفتن که تست بدن)
سوجین:هانول
هانول:هوم؟
سوجین:میدونی که بابام رئیس اینجا بابامه..
هانول:ببین اگه بخوای تقلب کنیم من اصلا موافق نیستم
سوجین:نه بابا اونا که نیاز به تقلب ندارن میخوام جایگزین بابام شم که پیش یونگیم باشم
هانول:اوم پس خیلی خوبه
سوجین:تو چیکار میکنی
هانول:راستش اینو گفتی خیلی خوب شد چون منم کلاس زبان دارم میرم میخوام تو این کمپانی مترجم بشم که پیش جیمین باشم
سوجین:حس داری به جیمیننن
هانول:چیی نه بابا
سوجین:....
...................................................
ببخشید دیر شد
حمایت: انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه ♥️
۸۷۲
۰۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.