معجزه
معجزه
p⁹
سوجین:نمیگی به منننن
هانول:خبب راستش یکم ولی مطمئن نیستم
سوجین:عااا اینکه مطمئن نیستی خوب نیس،باشه تا مطمئن نشدی هیچی نگو بش
هانول:اوهوم میخوام همین کارو کنم
ویو هانول
راستش خیلی مطمئنم مطمئن تر از هر چیزی به سوجین نمیگم چون به یونگی میگه یونگیم به جیمین برای همین ترجیح میکنم سکوت کنم
سوجین:چه حسی داری سال بعد به سن قانونی میرسی
هانول:واییی خیلی خوشحالم بالاخره میتونیم الک.ل بخوریم آب.جو واییی خیلی خوشحالم
سوجین:باشه باشه آروم باش
یونگی:سلام سلام
سوجین:چیشددد
جیمین:حدس بزنین کی واسه کار آموزی قبول شده
هانول:وایییی قبول شدین
جیمین:نه من نه یونگی فقد
هانول:چی(بغض)
جیمین:شوخی کردممم
هانول:بی ادبببب داشت گریم میگرفتتتت
جیمین:واقعااا وای ببخشیددد
هانول:بیاین برین خونه
توی ماشین*
جیمین:ناراحتی
هانول:نههه(داد)
جیمین:گوه خوردم شکر خوردم ببخشید
ویو هانول
خوشم میاد نازمو میکشه
هانول:نمیخوام
جیمین:این چجوری خر میشه؟(در گوش سوجین)
سوجین:بوسش کن
جیمین:چییی دو ساعت دارم میگم گوه خوردم با یه بوس خر میشه؟
سوجین:تو بوسش کن
جیمین:نکنه..
سوجین:نخیر بوسش کن
جیمین:باشه..هانول گوه خوردم ببخشید
هانول:نمیخوا..(جیمین بوسش کرد)
جیمین:گوه خوردم
یونگی:(ماشینو نگه داشت)چیشدددد؟
جیمین:هیچی تو رانندگیتو بکن
یونگی:باشه ولی توضیح لازمَم
سوجین:خودم بت میگم
هانول:لازم نکردههه(داد)
سوجین:باشه بابا آروم باش
جیمین:خودم بت میگم(در گوش یونگی)
یونگی:باشه...رسیدیم
جیمین:هانول تو برو داخل من یه کاری دارم بعد میام
هانول:باشه پس سوجین تو بیا
سوجین:باشه پسرا خدافظ
پسرا:خدافظ
یونگی:خب بگو
جیمین:من واسه این نگفتم کار دارم واقعا کار دارم همین جا وایسا
یونگی:کجاا
(جیمین رفت تو یه مغازه یه چیزی خرید برگشت)
یونگی:میگه به منم بگی چیکار میکنی
جیمین:تولد هانولو یادتون رفته؟
یونگی:عهههه راس میگی چی گرفتی؟
جیمین:یه گردنبند
یونگی:چرا سورپرایزش نمیکنی
جیمین:خوشش نمیاد ساده دوست داره باشه
یونگی:چقد خوب توقعی نداره خب حالا میگی جریان چیه
جیمین:تو در آخر منو میکشی هانول قهر کرده بود از سوجین پرسیدم چجوری اوکی میشه گفت بوسش کن
یونگی:عجیبه هانول اینقد زود خر میشه
جیمین:درست حرف بزن
یونگی:باشه آقای غیرتی رسیدیم
جیمین:خدافظ..من اومدم سلام اجوما
اجوما:سلام پسرم
جیمین:هانول کجاس
هانول:تو اتاقم
جیمین:سلام سلام سوجین کجاس
هانول:یه کاری براش پیش اومد رف باید قِلِق کارای کمپانی دستش بیاد
جیمین:...
..............................................................
چندتا پشت سر هم میزارم چند روز نیستم بخاطر امتحانا
(میدونم به این جمله اهمیت نمیدین ولی خب(بعضیا))حمایت: انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه♥️
p⁹
سوجین:نمیگی به منننن
هانول:خبب راستش یکم ولی مطمئن نیستم
سوجین:عااا اینکه مطمئن نیستی خوب نیس،باشه تا مطمئن نشدی هیچی نگو بش
هانول:اوهوم میخوام همین کارو کنم
ویو هانول
راستش خیلی مطمئنم مطمئن تر از هر چیزی به سوجین نمیگم چون به یونگی میگه یونگیم به جیمین برای همین ترجیح میکنم سکوت کنم
سوجین:چه حسی داری سال بعد به سن قانونی میرسی
هانول:واییی خیلی خوشحالم بالاخره میتونیم الک.ل بخوریم آب.جو واییی خیلی خوشحالم
سوجین:باشه باشه آروم باش
یونگی:سلام سلام
سوجین:چیشددد
جیمین:حدس بزنین کی واسه کار آموزی قبول شده
هانول:وایییی قبول شدین
جیمین:نه من نه یونگی فقد
هانول:چی(بغض)
جیمین:شوخی کردممم
هانول:بی ادبببب داشت گریم میگرفتتتت
جیمین:واقعااا وای ببخشیددد
هانول:بیاین برین خونه
توی ماشین*
جیمین:ناراحتی
هانول:نههه(داد)
جیمین:گوه خوردم شکر خوردم ببخشید
ویو هانول
خوشم میاد نازمو میکشه
هانول:نمیخوام
جیمین:این چجوری خر میشه؟(در گوش سوجین)
سوجین:بوسش کن
جیمین:چییی دو ساعت دارم میگم گوه خوردم با یه بوس خر میشه؟
سوجین:تو بوسش کن
جیمین:نکنه..
سوجین:نخیر بوسش کن
جیمین:باشه..هانول گوه خوردم ببخشید
هانول:نمیخوا..(جیمین بوسش کرد)
جیمین:گوه خوردم
یونگی:(ماشینو نگه داشت)چیشدددد؟
جیمین:هیچی تو رانندگیتو بکن
یونگی:باشه ولی توضیح لازمَم
سوجین:خودم بت میگم
هانول:لازم نکردههه(داد)
سوجین:باشه بابا آروم باش
جیمین:خودم بت میگم(در گوش یونگی)
یونگی:باشه...رسیدیم
جیمین:هانول تو برو داخل من یه کاری دارم بعد میام
هانول:باشه پس سوجین تو بیا
سوجین:باشه پسرا خدافظ
پسرا:خدافظ
یونگی:خب بگو
جیمین:من واسه این نگفتم کار دارم واقعا کار دارم همین جا وایسا
یونگی:کجاا
(جیمین رفت تو یه مغازه یه چیزی خرید برگشت)
یونگی:میگه به منم بگی چیکار میکنی
جیمین:تولد هانولو یادتون رفته؟
یونگی:عهههه راس میگی چی گرفتی؟
جیمین:یه گردنبند
یونگی:چرا سورپرایزش نمیکنی
جیمین:خوشش نمیاد ساده دوست داره باشه
یونگی:چقد خوب توقعی نداره خب حالا میگی جریان چیه
جیمین:تو در آخر منو میکشی هانول قهر کرده بود از سوجین پرسیدم چجوری اوکی میشه گفت بوسش کن
یونگی:عجیبه هانول اینقد زود خر میشه
جیمین:درست حرف بزن
یونگی:باشه آقای غیرتی رسیدیم
جیمین:خدافظ..من اومدم سلام اجوما
اجوما:سلام پسرم
جیمین:هانول کجاس
هانول:تو اتاقم
جیمین:سلام سلام سوجین کجاس
هانول:یه کاری براش پیش اومد رف باید قِلِق کارای کمپانی دستش بیاد
جیمین:...
..............................................................
چندتا پشت سر هم میزارم چند روز نیستم بخاطر امتحانا
(میدونم به این جمله اهمیت نمیدین ولی خب(بعضیا))حمایت: انرژی و انگیزه برای پارت های دیگه♥️
۵۲۵
۰۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.