"حرکت ناگهانی¹³"

با سرعت هرچه تمام به سمت فرودگاه رفتیم

ویو ا.ت

نمیدونم چش شده خیلی نگرانه تو این چند روز هیچ وقت اینطوری نبوده . دیشب هم عصابش خیلی خورد بود کسی که بخواطرش رفتیم مهمونی نیومده بود .

ویو جیمین

با گوشی دیگم به جونگ کوک پیام دادم ماجرا رو براش تعریف کردم گفتم وسایل ا.ت رو از عمارت برداره و اونجارو اتیش بزنه
تو هواپیما نشسته بودیم که صدای ا.ت به گوشم خورد
ا.ت : جیمین
جیمین: ....
ا.ت: جیمین « بلند »
جیمین : هااا ...بله بله « با نگرانی »
ا.ت: چه اتفاقی افتاده
جیمین : هیچی چیزی نشده
ا.ت: بچه خر میکنی؟؟؟؟
حیمین: ببین الان جاش نیست
ا.ت: اگه نگی چیشده جیغ میزنم میگم تو قاتلی
جیمین: # تو دلم گفتم # اگه بدونی من از قاتلم بدترم چیکار میکنی؟#
ا.ت: حیمین با تو امممم
حیمین : شریک قدیمم
ا.ت: خب

از زبون نگار جونتون
جیمین شروع به صحبت کرد
شریک قدیمیش بود ۴ سال پیش تو ی معموریت خطر ناک وقتی میخواستن از دست پلیس ها فرار کنن دوستش لو میره اما جیمین متوجهش نمیشه . وقتی که جیمین به ماشین میرسه میفهمه که پلیسا یونگی رو گرفتن
یونگی هم جیمین رو مقصر میدونه و برای اینکه ازاد شه و انتقام بگیره جیمین رو لو میده .
( عکس یونگی رو براتون تو پارت بعد میزارم)
میرسیم به بحث شیرین شرط ها
لایک ۷
کامنت ۱۵


بوس بوس
دیدگاه ها (۳)

"حرکت ناگهانی ¹⁴"

"حرکت ناگهانی¹⁵"

"حرکت ناگهانی¹²"

^حرکت ناگهانی ¹¹^

پارت ۸۳ فیک ازدواج مافیایی

فیک مافیای سیاه من part 2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط