عشق مافیایی پارت 4
ویو ات
باچیزی که دیدم قلبم وایساد
اون جیمین بود
فلش بک به چند دقیقه قبل
جیمین ویو
داشتم دروبینا رو میدیدم که اته از کوتاه ترین دیوار امارت به سختی داره میره بالا بهش گفته بودم فکر فرار به سرش نزنه وگرنه تنبیه میشه
گفتم غافلگیرش کنم از در پشتی با بادیگاردام جلوی در سوم
وایساده بودیم
زمان حال
ج.مگه نگفتم فکر فرار به سرت نزنه باید تنبیه شی(😈😏خنده شیطانی)
جیمین ویو
بردمش تو امارت و کوتاه ترین قسمت امارت و درست شدو آلان خیلی بلنده
ا.م..می خ..و.ا..ی من.و بک..شی ی.ا ش...ل......اق ب...ز.ن.ی (با ترس و لرز)
ج.(خنده)فکر کردی چون مافیا هستم کارم اینه
نه خیر خانم کوچولو یه چیز دیگه
شب ساعت 12بیا اتاقم (بعد رفت)
ویو ات
بعد حرفش ذهنم جای یه سوزن نداشت آنقدر سوال و فکرای زیادی داشت
پارت بعد .....
حمایت کنید زود میزارم
باچیزی که دیدم قلبم وایساد
اون جیمین بود
فلش بک به چند دقیقه قبل
جیمین ویو
داشتم دروبینا رو میدیدم که اته از کوتاه ترین دیوار امارت به سختی داره میره بالا بهش گفته بودم فکر فرار به سرش نزنه وگرنه تنبیه میشه
گفتم غافلگیرش کنم از در پشتی با بادیگاردام جلوی در سوم
وایساده بودیم
زمان حال
ج.مگه نگفتم فکر فرار به سرت نزنه باید تنبیه شی(😈😏خنده شیطانی)
جیمین ویو
بردمش تو امارت و کوتاه ترین قسمت امارت و درست شدو آلان خیلی بلنده
ا.م..می خ..و.ا..ی من.و بک..شی ی.ا ش...ل......اق ب...ز.ن.ی (با ترس و لرز)
ج.(خنده)فکر کردی چون مافیا هستم کارم اینه
نه خیر خانم کوچولو یه چیز دیگه
شب ساعت 12بیا اتاقم (بعد رفت)
ویو ات
بعد حرفش ذهنم جای یه سوزن نداشت آنقدر سوال و فکرای زیادی داشت
پارت بعد .....
حمایت کنید زود میزارم
۵.۴k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.