Part³^کراش^
انقددددددد ایگنور نکنیدااااا😬
ات
با گفتن اینکه برای مصاحبه دعوت شدم حالت چهره ش عوض شد.یه حالت متعجب ...
(ته:_/ات:+/عوامل اونجا:=)
-بفرمایید از این طرف فک کنم بدونم کجارو میگین
+*متعجب و مسیری رو که تهیونگ طی میکرد اونم رفت*
..................
وارد اتاق شدن
+سلام
=خوش اومدین شما باید خانوم سونگ ات باشید.
+بله خودم هستم.🙂ممنون بابت دعوت برای مصاحبه
=*لبخند* اوه خواهش میکنم این چه حرفیه لطفا بشینید.
نشستم و با نشستن تهیونگ دقیقا رو به روم خون تو رگ هام یخ بست.
اخه چطوررررر ....من واقعا نمیتونم ازش این سوالو بپرسم...
با صدا زدن اسمم به خودم اومدم:
=خانم سونگ واقعا خوشحالیم که دعوت مارو قبول کردین.....باورمون نمیشه همچین استعدادی دو سال تو این کشور بوده و ما نفهمیدیم.....واقعا بابت تاخیری عذر میخایم...
+اوووه نظر لطف شماس ...اون طور هم که میگین نیس(ولی ات واقعا بازیگر ماهر و باهوشیه و بخاطر همونم از ایران به کره مهاجرت کرد از بچگی عاشق کیدراما بود و آرزوش بود یه روزی بتونه تو یه فیلم محصول کره بازی کنه که این رویاش کم کم مثل اینکه داشت به حقیقت میپوست)
=خب اممم فک کنم تقریبا غیر ممکن باشه ایشونو نشناسین(اشاره به تهیونگ)
+اوه بله چطور میشه کسی عاشق کره باشه ایشونو نشناسه(ذوق سگی)
*ات تو ذهنش تروووخداااااا زود بگین چیکار میکنه اینجااااااا*
=خب خانم ات بریم سر موضوع اصلیی که شما بخاطرش به اینجا فرا خوانده شدید...شما قراره توی یکی از سریالای ما که به تازگی فیلنامه ش نوشته شده به عنوان نقش اصلی خانم بازی کنید و.........
ات:* و چییییییییییییییییییییییییییییی؟!!! نگید که...*
=و نقش مقابل شما رو قراره همین اقای کیم تهیونگ بازی کنه😁
ات ....................................ج...جانمممممم....امکان نداره...........چطور یه شبه همه ی اینا اتفاق افتادددددد.........منی که بخاطر یه نقش کوتاه حاضر بودم هرکاری بکنم الاننننن الااااان میخان با بایسم بازی داشته باشم؟
واااااای خدااا این حتما خوابههههههههه
=خانم ات حالتون خوبه ؟ صدامو میشنوین
+*اب دهنشو به سختی قورت میده* اممم بلهه فقط درست شنیدم؟که..نذاشت ادامه ی حرفمو بزنم
=بله
چراااااااااااااااااا تهیونگ هیچی نمیگه نکنه از بس ضایع بازی دراوردم خجلت میکشه چیزی بگه
=خب خانم ات نظرتون چیه؟باما همکاری میکنین
...................
سخن ادمین:در خماری بمانید
خب خب چطور بود؟
چرااااااااااااااااااا هیچی نمیگین ؟
اگ اینطوری پیش بریم ممکنه دیگه ......
شرایط پارت بعد30 کامنت و 20 لایک
#bts#fic#fanfiction#scenario#taehyung#kimtaehyung
ات
با گفتن اینکه برای مصاحبه دعوت شدم حالت چهره ش عوض شد.یه حالت متعجب ...
(ته:_/ات:+/عوامل اونجا:=)
-بفرمایید از این طرف فک کنم بدونم کجارو میگین
+*متعجب و مسیری رو که تهیونگ طی میکرد اونم رفت*
..................
وارد اتاق شدن
+سلام
=خوش اومدین شما باید خانوم سونگ ات باشید.
+بله خودم هستم.🙂ممنون بابت دعوت برای مصاحبه
=*لبخند* اوه خواهش میکنم این چه حرفیه لطفا بشینید.
نشستم و با نشستن تهیونگ دقیقا رو به روم خون تو رگ هام یخ بست.
اخه چطوررررر ....من واقعا نمیتونم ازش این سوالو بپرسم...
با صدا زدن اسمم به خودم اومدم:
=خانم سونگ واقعا خوشحالیم که دعوت مارو قبول کردین.....باورمون نمیشه همچین استعدادی دو سال تو این کشور بوده و ما نفهمیدیم.....واقعا بابت تاخیری عذر میخایم...
+اوووه نظر لطف شماس ...اون طور هم که میگین نیس(ولی ات واقعا بازیگر ماهر و باهوشیه و بخاطر همونم از ایران به کره مهاجرت کرد از بچگی عاشق کیدراما بود و آرزوش بود یه روزی بتونه تو یه فیلم محصول کره بازی کنه که این رویاش کم کم مثل اینکه داشت به حقیقت میپوست)
=خب اممم فک کنم تقریبا غیر ممکن باشه ایشونو نشناسین(اشاره به تهیونگ)
+اوه بله چطور میشه کسی عاشق کره باشه ایشونو نشناسه(ذوق سگی)
*ات تو ذهنش تروووخداااااا زود بگین چیکار میکنه اینجااااااا*
=خب خانم ات بریم سر موضوع اصلیی که شما بخاطرش به اینجا فرا خوانده شدید...شما قراره توی یکی از سریالای ما که به تازگی فیلنامه ش نوشته شده به عنوان نقش اصلی خانم بازی کنید و.........
ات:* و چییییییییییییییییییییییییییییی؟!!! نگید که...*
=و نقش مقابل شما رو قراره همین اقای کیم تهیونگ بازی کنه😁
ات ....................................ج...جانمممممم....امکان نداره...........چطور یه شبه همه ی اینا اتفاق افتادددددد.........منی که بخاطر یه نقش کوتاه حاضر بودم هرکاری بکنم الاننننن الااااان میخان با بایسم بازی داشته باشم؟
واااااای خدااا این حتما خوابههههههههه
=خانم ات حالتون خوبه ؟ صدامو میشنوین
+*اب دهنشو به سختی قورت میده* اممم بلهه فقط درست شنیدم؟که..نذاشت ادامه ی حرفمو بزنم
=بله
چراااااااااااااااااا تهیونگ هیچی نمیگه نکنه از بس ضایع بازی دراوردم خجلت میکشه چیزی بگه
=خب خانم ات نظرتون چیه؟باما همکاری میکنین
...................
سخن ادمین:در خماری بمانید
خب خب چطور بود؟
چرااااااااااااااااااا هیچی نمیگین ؟
اگ اینطوری پیش بریم ممکنه دیگه ......
شرایط پارت بعد30 کامنت و 20 لایک
#bts#fic#fanfiction#scenario#taehyung#kimtaehyung
۸.۳k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.