یه روز یه روباهی اومد مرغِ یکی از اهالی روستا رو خورد؛ مر
یه روز یه روباهی اومد مرغِ یکی از اهالی روستا رو خورد؛ مرده هر روز منتظر میمونه تا روباه باز بیاد و انتقام بگیره ازش!یه روز که روباه میاد مرده اونو به دام میندازه و دُم روباه رو آتیش میزنه؛روباه هم شروع میکنه به دویدن که آتیشش خاموش شه از بین مزرعه گندم همون مرد میره و تمام گندم های اون مرد میسوزن… :)
+انتقام کارِ خوبی نیست رفیق؛بخشش قشنگ تره؛ببخش🍎🙂🌱
+انتقام کارِ خوبی نیست رفیق؛بخشش قشنگ تره؛ببخش🍎🙂🌱
۱۱.۳k
۱۵ آذر ۱۴۰۱