عشق این حال خوش از شدت خندیدن توست
عشق این حال خوش از شدت خندیدن توست
عشق احساس عجیبی است که از دیدن توست
عشق آن حالت فِر خورده ی مو های تو هست
عشق این لرزش دستان من از دیدن توست
از همین سرخیِ لبهات ، دلم خون شده است
خال زیرین لبت ، سرِّ پسندیدن توست
گونه هایم که گل انداخته را می بینی!
این گل انداختگی حاصلِ بوسیدن توست
تازه موسیقیِ دلخواه تو را یافته ام
ساز را من زده ام،نوبت رقصیدن توست
دست هایت بده در دست بگیرم، مه من...
طعنه بر ماه بزن، موقع تابیدن توست
عطر گلهای بهاری زده ای بر تن ِ خود
دل که معتاد شده،نشئه ی بوئیدن توست
سیبِ حوّا شده ای تا به زمینم ببری
دل زمین خورده ی،این شیوه ی دل چیدن توست
عشق احساس عجیبی است که از دیدن توست
عشق آن حالت فِر خورده ی مو های تو هست
عشق این لرزش دستان من از دیدن توست
از همین سرخیِ لبهات ، دلم خون شده است
خال زیرین لبت ، سرِّ پسندیدن توست
گونه هایم که گل انداخته را می بینی!
این گل انداختگی حاصلِ بوسیدن توست
تازه موسیقیِ دلخواه تو را یافته ام
ساز را من زده ام،نوبت رقصیدن توست
دست هایت بده در دست بگیرم، مه من...
طعنه بر ماه بزن، موقع تابیدن توست
عطر گلهای بهاری زده ای بر تن ِ خود
دل که معتاد شده،نشئه ی بوئیدن توست
سیبِ حوّا شده ای تا به زمینم ببری
دل زمین خورده ی،این شیوه ی دل چیدن توست
۴.۲k
۱۵ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.