همیشه به این حس کوه فکر میکنم

همیشه به این حس کوه فکر میکنم؛
به اینکه چرا همه کوه ها آتشفشان ندارن. دلایل علمی رو مرور می کنم اما به نظرم میشه زیباتر و خردمندانه تر هم این پدیده رو دید.
کوهی که به درجه ی آتشفشانی می رسه انگار عمیق تره.انگار باید مراحلی رو طی میکرده تا به مرحله رهایی و آزادی برسه و بعد بوووووممممممم.خودش رو بیرون بریزه.
یک برون ریزی قدرتمندانه و سخت و بی محابا. هر چقدر حرف های بیشتر و جدی تری توی دلش باشه بیشتر فریاد میکشه و بعد نفس آروم میکشه.
جالبه در دنیای کوه های آتشفشانی، رفاقت خیلی معنا داره. مثلا بارون اولین رفیقشه،ابرها و دریاها رفقای دیگه. چقدر شنیدنیه آتشفشان وقتی توی اون لحظات شروع میکنه به گفتن از عمیق ترین سایه ها و لایه ها.
هنوز هم به این فکر میکنم که آتشفشان ها کی حالشون خوبه؟!؟قبل برون ریزی یا بعدش؟!
آتشفشان ها وقتی به مرحله آخر عشق می رسن اجازه پیدا میکنن معرفی خودشون رو؛ همون لحظه ی استثنایی که من و شما داریم.
راستی چقدر ما شبیه آتشفشانیم!!!
بعضی هامون هم مثل دماوندیم سالهاست خاموشیم و سرد
اما هنوز داستان های زیادی برای گفتن دارن آتشفشان های عاشق

#سید_پیمان_رحیمی_نژاد
دیدگاه ها (۱)

آدم یک نفر را می خواهد که بلد باشد زشتی هایش را دوست داشته ب...

بعضی از انسان‌ها آنقدر #احمق هستند که بازیچه افرادی می‌شوند،...

عشق جذب می کند همه چیزهایی راکه از جنس وحس خودش باشد!هرچقدر ...

بافتن را از یک فامیل خیلی دور یاد گرفتم که نه اسمش خاطرم است...

#تاج_چهار_فصل 👑p³دانبی:خانم حالتون خوبه؟یِنا:برو بیرون اصلا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط