همهجا تاریک است و چشم چشم را نمیبیند اما چشمها کم کم
همهجا تاریک است و چشم چشم را نمیبیند. اما چشمها کم کم عادت میکند به تاریکی. عادت میکند چشمها و عادت میکنند آدمها. قصهی زندگی آدمها همین عادت است. معنای لغوی عادت همین است، استعداد اکتسابی، لزوم انطباق با محیط و… عادت سختیها را به تدریج آسان میکند و بعد سختی آسان شده میشود، عادت آدمها و قصهی یک عمر زندگیشان.
«بیرون از گذشته، میان ایوان، مهری بهرامی»
هرچه در پی اش بدویی، از تو می گریزد؛
آرام که بگیری، می آید،
گاهی هم نمی آید
ولی تو آرام گرفته ای.
𝟏𝟒𝟎𝟒𝟎𝟗𝟐𝟔
«بیرون از گذشته، میان ایوان، مهری بهرامی»
هرچه در پی اش بدویی، از تو می گریزد؛
آرام که بگیری، می آید،
گاهی هم نمی آید
ولی تو آرام گرفته ای.
𝟏𝟒𝟎𝟒𝟎𝟗𝟐𝟔
- ۴.۰k
- ۲۶ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط