[Bitter waarheid 🍷Soet leuen]
[Bitter waarheid 🍷Soet leuen]
پارت 2
داشتم میرفتم که دستمو گرفت کشید افتادم توی بغلش
جیمین :یه بار دیگه با من ایجوری حرف بزنی جوری بفاکت میدم که دیگه نتونی را بری
ا ت:برو بابا
خودمو از دستش باز کردم رفتم سر میزم
ا ت:جوری بفاکت میدم هه(ادای جیمینو در میاره)
رو میزم نشسته بودم منتظر می یونگ بودم
که بالخره اومد
ا ت:به چه عجب خانم خانما اومدن شرمنده مجبور شدین بیاین زحمت کشیدین
می یونگ :چی میگی بابا میدونی چخبره پیش مین هی بود
ا ت:خوب میگفتین منم بیام
می یونگ نمیشد:داشتم میومدم سرکلاس دیدمش توی راهرو
ا ت:خوب
می یونگ:وای اچا و ته هیون
ا ت:خوب
می یونگ :دیروز بالاخره ته هیون پیشنهاد اچا رو قبول کرد و باهم قرار گزاشتن
ا ت:عهه خوب
می یونگ :بعدش
ا ت:بعدش چی ادمو جون به لب میکنی
می یونگ:ته هیون فهمید که
ا ت:می یونگگ میکشمت مث ادم بگو
می یونگ:فهمید که دیشب اچاااا
ا ت:خبر مرگت
می یونگ:دیشب اچا توی بار با یه پسر دیگه بوده(با سرعت حرف زدن جین)
ا ت:خوب شاید داداشش بوده گفته بود داداش داره(از اولشم خر بودی)
می یونگ:خداذبزنتت کی شب میره توی بار با داداش از اون کارا
ا ت:از اون کارا وات دفاک
می یونگ:همون فاک اما اگه میخواست با داداش که تو خونم حل بود کارشون
ا ت:باشه دیگه شورشو در نیار
مین هی و هیون کی اومدن پیشمون
مین هی:فهمیدی چی شد
ا ت:اره فکر نمیکردم اچا که اینقدر عاشق ته هیون بود همچین کاری بکنه
هیون کی:اچا از اولش بخاطر ته هیون با ما دوس شد و همیشه به ته هون میچسبید و سوال ما اینه که چرا دقیقا روزی که مخ ته هیون رو زد شب رفت پیش یکی دیگه
مین هی:و با تموم پروریی فرداش اومده میگه بزار توضیح بدم
می یونگ:چیو میخواد توضیح بده اینکه دیشب چند راند رفته
مین هی :ا ت الحق که دوست مثل خودته🥃
پارت 2 با تاخیر
برای پارت بعد
200 کامنت🍸
پارت 2
داشتم میرفتم که دستمو گرفت کشید افتادم توی بغلش
جیمین :یه بار دیگه با من ایجوری حرف بزنی جوری بفاکت میدم که دیگه نتونی را بری
ا ت:برو بابا
خودمو از دستش باز کردم رفتم سر میزم
ا ت:جوری بفاکت میدم هه(ادای جیمینو در میاره)
رو میزم نشسته بودم منتظر می یونگ بودم
که بالخره اومد
ا ت:به چه عجب خانم خانما اومدن شرمنده مجبور شدین بیاین زحمت کشیدین
می یونگ :چی میگی بابا میدونی چخبره پیش مین هی بود
ا ت:خوب میگفتین منم بیام
می یونگ نمیشد:داشتم میومدم سرکلاس دیدمش توی راهرو
ا ت:خوب
می یونگ:وای اچا و ته هیون
ا ت:خوب
می یونگ :دیروز بالاخره ته هیون پیشنهاد اچا رو قبول کرد و باهم قرار گزاشتن
ا ت:عهه خوب
می یونگ :بعدش
ا ت:بعدش چی ادمو جون به لب میکنی
می یونگ:ته هیون فهمید که
ا ت:می یونگگ میکشمت مث ادم بگو
می یونگ:فهمید که دیشب اچاااا
ا ت:خبر مرگت
می یونگ:دیشب اچا توی بار با یه پسر دیگه بوده(با سرعت حرف زدن جین)
ا ت:خوب شاید داداشش بوده گفته بود داداش داره(از اولشم خر بودی)
می یونگ:خداذبزنتت کی شب میره توی بار با داداش از اون کارا
ا ت:از اون کارا وات دفاک
می یونگ:همون فاک اما اگه میخواست با داداش که تو خونم حل بود کارشون
ا ت:باشه دیگه شورشو در نیار
مین هی و هیون کی اومدن پیشمون
مین هی:فهمیدی چی شد
ا ت:اره فکر نمیکردم اچا که اینقدر عاشق ته هیون بود همچین کاری بکنه
هیون کی:اچا از اولش بخاطر ته هیون با ما دوس شد و همیشه به ته هون میچسبید و سوال ما اینه که چرا دقیقا روزی که مخ ته هیون رو زد شب رفت پیش یکی دیگه
مین هی:و با تموم پروریی فرداش اومده میگه بزار توضیح بدم
می یونگ:چیو میخواد توضیح بده اینکه دیشب چند راند رفته
مین هی :ا ت الحق که دوست مثل خودته🥃
پارت 2 با تاخیر
برای پارت بعد
200 کامنت🍸
۶۶.۱k
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.